کلمه جو
صفحه اصلی

fasces


معنی : قدرت مجازات
معانی دیگر : (روم باستان) تبرزینی که دور دسته ی آن ترکه می پیچیدند و قضات آنرا به نشان قدرت با خود حمل می کردند، نشان جاه و جلال، روم قدیم یک دسته میله که تبری در میان ان قرارداشته وپیشاپیش فرمانداران رومی می بردند و نشان قدرت بوده

انگلیسی به فارسی

(روم قدیم) یک دسته میله که تبری در میان آن قرارداشته و پیشاپیش فرمانداران رومی می‌بردند و نشان قدرت بوده، (مجازاً) قدرت مجازات


fasces، قدرت مجازات


انگلیسی به انگلیسی

اسم جمع ( plural noun )
• : تعریف: a pack of rods surrounding an ax so that only its blade projects, used esp. during ancient Roman times as a symbol of power and authority.

• bundle of elm or birch rods with an axe used to symbolise authority in ancient rome; symbol of fascism in italy

مترادف و متضاد

قدرت مجازات (اسم)
fasces


کلمات دیگر: