کلمه جو
صفحه اصلی

gelatinous


معنی : ژلاتینی
معانی دیگر : ژلاتین دار، دلمه مانند

انگلیسی به فارسی

ژلاتینی ،دلمه مانند


ژلاتین، ژلاتینی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: gelatinously (adv.), gelatinousness (n.)
(1) تعریف: like jelly or gelatin, esp. in consistency.
مشابه: thick

(2) تعریف: of, pertaining to, or containing gelatin.

• resembling jelly; of or pertaining to gelatin, containing gelatin
something that is gelatinous is thick and often sticky, like a jelly.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] ژلاتینی

مترادف و متضاد

ژلاتینی (صفت)
gelatiniform, gelatinous

coagulated


Synonyms: gluey, glutinous, gummy, jelled, jellied, jelly-like, mucilaginous, pudding, sticky, thick, viscid, viscous


Antonyms: liquid


جملات نمونه

1. Pour a cup of the gelatinous mixture into the blender.
[ترجمه ترگمان]یک فنجان از مخلوط gelatinous را در مخلوط کن بریزید
[ترجمه گوگل]یک فنجان از مخلوط ژله ای را به مخلوط کن بریزید

2. The liquid suddenly solidifies into a gelatinous mass.
[ترجمه ترگمان]ناگهان مایع تبدیل به ماده انفجاری شد
[ترجمه گوگل]مایع به طور ناگهانی به یک توده ژله ای تبدیل می شود

3. The mustard came in a gelatinous sealed plastic envelope that he had to open with his teeth.
[ترجمه ترگمان]خردل به منزله پاکتی پلاستیکی به داخل آورد که مجبور بود با دندان هایش در را باز کند
[ترجمه گوگل]خردل در یک پاکت پلاستیکی مهر و موم شده ژلاتینی قرار گرفت که باید با دندان هایش باز شود

4. Fish package their excreta into a thin gelatinous tube before disposal.
[ترجمه ترگمان]ماهی بسته خود را در یک لوله نازک gelatinous قبل از مصرف بسته بندی می کند
[ترجمه گوگل]ماهی قبل از دفع مجدد، مجرای ادرار خود را در یک لوله ژلاتینی نازک قرار می دهد

5. The gelatinous orange pebbles peeked up from a wrap of dark, green seaweed under a one-eyed yellow pond.
[ترجمه ترگمان]گرد و غبار نارنجی از یک بسته خزه سبز تیره زیر یک استخر زرد چشم زیر چشمی نگاه می کرد
[ترجمه گوگل]سنگریزه های نارنجی ژله ای از یک پوشش از جلبک دریایی تیره و سبز زیر یک آبله ی زرد یک چشم پرهیز می کنند

6. It too is gelatinous, and the upper surface if finely felted in texture.
[ترجمه ترگمان]آن هم gelatinous است و سطح بالایی اگر به خوبی در بافت وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]این نیز ژلاتینی است و سطح بالایی آن اگر با بافتی ضخیم پوشیده شود

7. A pelagic habit and a delicate, gelatinous body account for their poor fossil record.
[ترجمه ترگمان]بر حسب عادت ماهیانه، یک حساب کوتاه و نازک و نازک و نازک برای فسیل ناچیز آن ها در نظر گرفته شد
[ترجمه گوگل]یک عادت پالایی و یک بدن ژلاتینی ظریف، برای ضایعات فسیلی ضعیف خود

8. The leaf epidermis contained gelatinous epidermal cells and hydrapoten.
[ترجمه ترگمان]روپوست برگ شامل سلول های epidermal و hydrapoten است
[ترجمه گوگل]اپیدرم برگ حاوی سلول اپیدرمی ژلاتین و هیدروپوتن است

9. The farinaceous, extensible, gelatinous and baking features of the mixed wheat flour were studied.
[ترجمه ترگمان]ویژگی های farinaceous، توسعه پذیر، gelatinous و پخت آرد ترکیبی مورد مطالعه قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]ویژگی های آبشویی، تمیز، ژلاتینی و پخت آرد گندم مخلوط مورد مطالعه قرار گرفت

10. Mucopolysaccharides are gelatinous, slimy, or sticky molecules composed of units or that are related to hexoses.
[ترجمه ترگمان]Mucopolysaccharides عبارت است از gelatinous، لزج و یا مولکول های چسبنده که از واحدها تشکیل شده اند یا مربوط به hexoses هستند
[ترجمه گوگل]موکوپلی ساکارید ها مولکول های ژلاتین، لایه ای یا چسبنده ای هستند که از واحدهای تشکیل شده یا مربوط به هگزوز هستند

11. Myxomas often have a gelatinous surface. The margins may be irregular or smooth.
[ترجمه ترگمان]Myxomas اغلب دارای یک سطح gelatinous هستند حاشیه ممکن است نامنظم یا صاف باشد
[ترجمه گوگل]Myxomas اغلب سطح ژله ای دارند حاشیه ها ممکن است نامنظم یا صاف باشند

12. Albumin is a stickiness, gelatinous nature of the material, the effectiveness of metal poisoning have detoxification.
[ترجمه ترگمان]Albumin یک چسبناکی است، ماهیت gelatinous مواد، تاثیر مسمومیت فلزی بر سم زدایی است
[ترجمه گوگل]آلبومین چسبیده، ماهیت ژله ای ماده است، اثربخشی مسمومیت فلزات، سم زدایی است

13. Agar is a gelatinous substance derived from what?
[ترجمه ترگمان]Agar یک ماده gelatinous است که از چه چیزی مشتق شده است؟
[ترجمه گوگل]آگار یک ماده ژلاتین است که از چه چیزی حاصل می شود؟

14. The mucous plug—the clear, globby, gelatinous blob-like barrier that has corked your cervix throughout your pregnancy—occasionally becomes dislodged as dilation and effacement begin.
[ترجمه ترگمان]The mucous - the، globby، و حباب مانند که در طول دوران بارداری بر روی رحم قرار گرفته اند - گاهی اوقات به صورت انبساط و محو شدن از جا درمی آید
[ترجمه گوگل]پلاگین مخاطی - مانع شبیه سستی واضح، گلوببی، ژلاتینی مانند که در طول حاملگی شما قفل گردن رحم خود را دارد، گاهی اوقات به دلیل انقباض و جابجایی شروع می شود

پیشنهاد کاربران

حالت ژلاتینی

gelatinous ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: ژلاتینی
تعریف: ویژگی بافت مادۀ غذایی دارای ژلاتین یا شبیه به آن


کلمات دیگر: