کلمه جو
صفحه اصلی

emigre


معنی : مهاجر

انگلیسی به انگلیسی

• emigrant, one who leaves one's own country to settle in another (french)

مترادف و متضاد

مهاجر (اسم)
expatriate, fugitive, colonist, refugee, emigrant, emigre, evacuee, out-migrant, remittance man

جملات نمونه

1. Several hundred Bosnian refugees and emigres demonstrated outside the main entrance.
[ترجمه ترگمان]صدها پناهنده و مهاجران بوسنیایی در خارج از ورودی اصلی تظاهرات کردند
[ترجمه گوگل]چند صد پناهنده و مهاجر بوسنیایی خارج از ورودی اصلی نشان دادند

2. He was one of the emigres who left France after the French Revolution.
[ترجمه ترگمان]او یکی از مهاجران بود که پس از انقلاب فرانسه، فرانسه را ترک گفت
[ترجمه گوگل]او یکی از مهاجرانی بود که فرانسه پس از انقلاب فرانسه را ترک کرد

3. A great number of emigres arrived daily from the mainland, left homeless and often destitute of all worldly possessions.
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از مهاجران روزانه از سرزمین اصلی وارد می شدند، بی خانمان شده و اغلب فاقد هرگونه دارایی دنیوی بودند
[ترجمه گوگل]تعداد زیادی از مهاجران روزانه از سرزمین اصلی وارد شدند، بی خانمان شدند و اغلب از همه اموال دنیوی رنج می بردند

4. Afro-Cuban emigre Philbert Armenteros, founder of the Miami band Los Herederos (The Inheritors), says his music can channel important messages from the gods of his African ancestors.
[ترجمه ترگمان]Afro Armenteros، مهاجر Afro کوبایی، موسس گروه میامی Los (The inheritors)می گوید که موسیقی او می تواند پیام های مهم را از خدایان اجداد آفریقایی خود پخش کند
[ترجمه گوگل]فیلتری آرماندرز، مهاجر Afro-Cuban، بنیانگذار گروه میامی لس Herederos (The Inheritors)، می گوید که موسیقی او می تواند پیام های مهمی را از خدایان اجداد آفریقایی خود به صندوق ها ارسال کند

5. He was an old emigre gentleman, blind and penniless, who was playing his flute in his attic, in order to pass the time.
[ترجمه ترگمان]او پیرمردی بود پیر، کور و بی پول، که در زیر attic فلوت می زد تا به موقع بگذرد
[ترجمه گوگل]او یک مرد نجیب قدیمی مهاجر بود، کور و بی پولی، که فلوت خود را در اتاق زیر شیروانی خود بازی کرد تا زمان را گذراند

6. I often travelled abroad with him as his driver when he investigated the activities of our revolutionary emigres.
[ترجمه ترگمان]من اغلب با او به عنوان راننده سفر می کردم که او فعالیت های مهاجران انقلابی خود را بررسی کرد
[ترجمه گوگل]من اغلب در خارج از کشور با او به عنوان راننده خود سفر کردم زمانی که او فعالیت های مهاجران انقلابی ما را بررسی کرد

7. In his speech he made no mention of her second husband, the emigre theatre director Fyodor Komisarjevsky.
[ترجمه ترگمان]در گفتار او هیچ اشاره ای به شوهر دومش نکرده بود، یعنی مدیر تئاتر emigre، فیودور Komisarjevsky
[ترجمه گوگل]در سخنرانی او هیچ اشاره ای به شوهر دوم خود، مدیر تئاتر مهاجر Fyodor Komisarjevsky

8. So we've brought him along today to see how even these emigre Russian aristocrats and bourgeois can still scrape a living!
[ترجمه ترگمان]امروز او را به اینجا آوردیم تا ببینیم این اشراف روس و بورژوا چطور می توانند زندگی کنند!
[ترجمه گوگل]بنابراین ما او را امروز به ارمغان آورده ایم تا ببینیم که حتی این اشراف مهاجران روسی و بورژوازی هنوز هم می توانند زندگی کنند!

9. Among some of the more popular display type foundries are Emigre, T-2 and House industries.
[ترجمه ترگمان]در میان برخی از انواع more popular، emigre، تی - ۲ و صنایع خانگی هستند
[ترجمه گوگل]در میان برخی از محبوب ترین نمایشگاه نوع ریخته گری Emigre، T-2 و صنایع خانه

پیشنهاد کاربران

مهاجر



شخصی که به دلایل سیاسی مهاجرت می کند

مهاجر سیاسی


کلمات دیگر: