1. He's as slippery as an eel - you can never get a straight answer out of him.
[ترجمه ترگمان]مثل مارماهی غیرقابل اعتماد است - تو هرگز نمی توانی یک جواب درست از او پیدا کنی
[ترجمه گوگل]او به عنوان قورباغه به عنوان لغزنده است - شما هرگز نمیتوانید پاسخ درستی از او دریافت کنید
2. An adult conger eel can easily bite through a man's leg.
[ترجمه ترگمان]یک مارماهی conger بالغ می تواند به راحتی پای انسان را گاز بگیرد
[ترجمه گوگل]قورباغه بالغ به راحتی می تواند از طریق یک پا مردی را بچرخاند
3. The eel wriggled out of my fingers.
[ترجمه ترگمان]مارماهی از انگشتانم بیرون پرید
[ترجمه گوگل]قارچ از انگشتان من خارج شد
4. She's as slippery as an eel.
[ترجمه ترگمان]مثل مارماهی لیز شده
[ترجمه گوگل]او به عنوان قورباغه به عنوان لغزنده است
5. The eel fry, awaited impatiently each year, provided sport and income.
[ترجمه ترگمان]در هر سال، ماهی سرخ، با بی صبری منتظر ورزش و درآمد بود
[ترجمه گوگل]ماهی قزل آلا سرخ شده، انتظار هر ساله بی صبرانه، ورزش و درآمد را فراهم می کند
6. A great big eel, one day, swam past and touched her.
[ترجمه ترگمان]یک روز، یک مارماهی بزرگ، یک روز شنا کرد و به او دست زد
[ترجمه گوگل]یک قورباغه بزرگ، یک روز، گذشته را بیدار کرد و لمس کرد
7. Also, the threat of the giant eel was getting worse and worse.
[ترجمه ترگمان]همچنین تهدید مارماهی عظیمی بدتر و بدتر شده بود
[ترجمه گوگل]همچنین تهدید غنچه های غول پیکر بدتر و بدتر شده است
8. The conger eel. Latin name . . . conger conger!
[ترجمه ترگمان]مارماهی غیرقابل اعتماد اسم لاتین conger!
[ترجمه گوگل]قورباغه نام لاتین کنگر کنگره
9. He began to doubt the giant eel would bite.
[ترجمه ترگمان]شک داشت که آن مارماهی غول پیکر گاز بگیرد
[ترجمه گوگل]او شروع به تردید کرد که قورباغه های بزرگ گاز می خورند
10. The hard, black eel curves at the top, a perfect cane.
[ترجمه ترگمان]منحنی های سخت و سیاه مارماهی در بالای آن، یک عصای کامل است
[ترجمه گوگل]منحنی سخت و سیاه قورباغه در بالا، یک نیشکر کامل
11. In Nagano we closed our eyes and swallowed eel.
[ترجمه ترگمان]در ساعت ۶ ما چشم هامون رو بستیم و مارماهی قورت دادیم
[ترجمه گوگل]در ناگنو چشمان ما را بستند و قورباغه را فرو بردند
12. He hooked and landed an enormous conger eel, whilst fishing from one of the boats in the harbour.
[ترجمه ترگمان]مارماهی عظیمی را که از یکی از قایق ها در لنگرگاه صید کرده بود صید کرد
[ترجمه گوگل]او یک قورباغه فاحشه عظیم را کشت، و ماهیگیری از یک قایق در بندرگاه
13. There's no commercial eel fishing here in Oxfordshire.
[ترجمه ترگمان]هیچ ماهی مارماهی تجاری اینجا در Oxfordshire نیست
[ترجمه گوگل]هیچ ماهیگیری ماهیگیری تجاری در اکسفوردشایر وجود ندارد
14. I have eaten part of an eel, but as far as I know I have never eaten a couscous.
[ترجمه ترگمان]من قسمتی از یک مارماهی را می خورم، اما تا آنجا که می دانم هرگز یک couscous نخورده بودم
[ترجمه گوگل]من بخشی از قارچ خورده ام، اما تا آنجا که من می دانم من هرگز خوراکی نرفته ام