کلمه جو
صفحه اصلی

fencing


معنی : دفاع، نرده، حصار، محجر، ششمشیر بازی
معانی دیگر : شمشیربازی، نرده کشی، نرده بندی، سیبه کشی

انگلیسی به فارسی

(ورزش) شمشیر‌بازی


چوب، سیم، توری، (برای کشیدن حصار) نرده


حصار‌کشی، نرده کشی


شمشیربازی، نرده، حصار، ششمشیر بازی، محجر، دفاع


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the art, sport, or practice of sparring with swords or swordlike instruments.

(2) تعریف: material used for fences.

(3) تعریف: avoidance of giving straightforward answers.

• art of sword fighting; fences; material for constructing fences; use of witty remarks to avoid answering direct questions
fencing is a sport in which two competitors fight using very thin swords.
fencing is also materials used to make fences.
see also fence.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] حصارکشی - نرده - نرده کشی

مترادف و متضاد

Synonyms: foil work, swordplay, swordsmanship


دفاع (اسم)
answer, munition, advocacy, defense, pleading, vindication, apologia, replication, fencing, pale

نرده (اسم)
balustrade, railing, fencing, rail, parapet, paling, list, pale

حصار (اسم)
fort, hag, enclosure, enceinte, fold, barrier, fencing, fence, barracoon, wall, hedge, haw, cramp, kraal, inclosure, paddock

محجر (اسم)
railing, fencing, parapet, fence, peel, palisade

ششمشیر بازی (اسم)
fencing

foils


جملات نمونه

Fencing was a part of German college education.

شمشیربازی جزئی از آموزش دانشگاهی آلمان‌ها بود.


1. fencing was a part of german college education
شمشیربازی جزیی از آموزش دانشگاهی آلمان ها بود.

2. a fencing exhibition
نمایش شمشیر بازی

3. I did a bit of fencing while I was at college.
[ترجمه ترگمان]وقتی تو دانشگاه بودم یکم شمشیر بازی کردم
[ترجمه گوگل]در حالی که من در کالج بودم کمی از شمشیر بازی میکردم

4. They ended up ripping down perimeter fencing and tussling with the security staff.
[ترجمه ترگمان]اونا به محوطه شمشیر زدن و چوب زدن با کارکنان امنیتی تموم شدن
[ترجمه گوگل]آنها به محاصره کردن محیط پیرامون و همکاری با کارمندان امنیتی پایان دادند

5. The factory is surrounded by electric fencing.
[ترجمه مهر] کارخانه با حفاظ های الکتریکی احاطه شده
[ترجمه ترگمان]این کارخانه توسط fencing الکتریکی احاطه شده است
[ترجمه گوگل]کارخانه توسط شمشیربازی برق احاطه شده است

6. Stop fencing with me answer my question!
[ترجمه ترگمان]با من شمشیر بازی نکن! سوالم رو جواب بده
[ترجمه گوگل]جلوگیری از شمشیربازی با من به سوال من پاسخ دهید!

7. The fencing has been delivered to the site.
[ترجمه ترگمان]شمشیربازی به محل تحویل داده شده
[ترجمه گوگل]این شمشیربازی به سایت تحویل داده شده است

8. He is famous at fencing.
[ترجمه ترگمان]در شمشیربازی معروف است
[ترجمه گوگل]او در شمشیربازی مشهور است

9. The entire complex is surrounded by 10-foot-high chain-link fencing.
[ترجمه ترگمان]کل مجموعه توسط شمشیربازی با زنجیر ۱۰ فوتی احاطه شده است
[ترجمه گوگل]کل مجموعه با شمشیر های زنجیره ای 10 فوت پایه احاطه شده است

10. He proposed fencing the homeless out of their encampment in Golden Gate Park.
[ترجمه ترگمان]او پیشنهاد کرد که بی خانمان ها را از اردوگاه در پارک گلدن گیت بیرون کنند
[ترجمه گوگل]او پیشنهادی برای محاصره بی خانمانها را از پارک های طلایی دروازه خود را ارائه داد

11. Laid out as a patio garden, with tall fencing all around and various shrubs, plants and an ornamental pond.
[ترجمه ترگمان]مانند یک باغ حیاط خلوت، با شمشیر بلند و بوته های فراوان، گیاهان و یک استخر شیک، با شمشیر بازی می کرد
[ترجمه گوگل]به عنوان یک باغ حیاط خلوت، با نرده های بلند و درختچه های مختلف، گیاهان و حوضچه های تزئینی ساخته شده است

12. He performed a brief mime of some one fencing.
[ترجمه ترگمان]در این موقع از یک شمشیر بازی در شمشیربازی به میان آمد
[ترجمه گوگل]او یک ماموریت کوتاه از یک شمشیر بازی انجام داد

13. He was also taking fencing, just because it was new and different.
[ترجمه ترگمان]او همچنین شمشیر بازی در دست داشت، فقط به خاطر اینکه جدید و متفاوت بود
[ترجمه گوگل]او همچنین شمشیربازی را به عهده داشت، فقط به این دلیل که آن ها جدید و متفاوت بود

پیشنهاد کاربران

شمشیر بازى

حصارکشی

شمشیر بازی


کلمات دیگر: