1. The Paris gamin was quite aware of the fact.
[ترجمه ترگمان]لات پاریس از این حقیقت آگاه بود
[ترجمه گوگل]تولید پاریس کاملا از این واقعیت آگاه بود
2. The gamin approached this pensive personage, and began to step around him on tiptoe, as one walks in the vicinity of a person whom one is afraid of waking.
[ترجمه ترگمان]لات به این شخص متفکر نزدیک شد و روی نوک پا روی نوک پنجه پا به قدم زدن پرداخت، مثل کسی که در مجاورت کسی که از بیدار شدن می ترسد
[ترجمه گوگل]این محصول به این شخصیت دلفریب نزدیک شد و شروع به حرکت در اطراف او را در نوک انگشت به عنوان یکی در نزدیکی یک فرد که او از بیداری می ترسد
3. The gamin directed his steps towards the flue, which it was easy to enter, thanks to a large crack which touched the roof.
[ترجمه ترگمان]لات به سوی بخاری رفت، که راه ورود به آن آسان بود، و از شکاف بزرگی که به سقف می رسید، وارد شد
[ترجمه گوگل]این محصول مراحل خود را به طرف دودکش هدایت کرد، که به راحتی وارد شد، به لطف کرک بزرگی که سقف را لمس کرد
4. The titi is to the gamin what the moth is to the larva; the same being endowed with wings and soaring.
[ترجمه ترگمان]نسبت به کودکان نسبت به لات است و نسبت به کرم نسبت به کرم چیزی است که نسبت به کرم نسبت به کرم و پرواز در آن پرواز می کند
[ترجمه گوگل]تیتی به گلدان است که گلوله به لارو است؛ این همان بال بالایی است که بالا میرود
5. The gamin, at the sound of Marius' voice, ran up to him with his merry and devoted air.
[ترجمه ترگمان]لات، با شنیدن صدای ماریوس، با نشاط و devoted به سوی او دوید
[ترجمه گوگل]این محصول، با صدای صدای ماریوس، با هواپیما و سرنوشت او فرار کرد
6. The gamin in his perfect state possesses all the policemen of Paris, and can always put the name to the face of any one which he chances to meet.
[ترجمه ترگمان]لات در وضع عالی خود همه پلیس های پاریس را در اختیار دارد، و همیشه می تواند نام کسی را که احتمال دارد با آن روبه رو شود قرار دهد
[ترجمه گوگل]این محصول در حالت کامل خود دارای تمام پلیس های پاریس است و همیشه می تواند نام هر فردی را که می تواند با آن مواجه شود، قرار می دهد
7. The gamin made the military salute and passed gayly through the opening in the large barricade.
[ترجمه ترگمان]لات سلام نظامی داد و شادمان از باز شدن در سنگر بزرگ گذشت
[ترجمه گوگل]این کارخانه سرود ارتش را به عهده گرفت و از طریق باز کردن در حوضچه بزرگ، به آرامی عبور کرد
8. The gamin is not devoid of literary intuition.
[ترجمه ترگمان]لات از ادراک ادبی بی بهره است
[ترجمه گوگل]این محصول از شهود ادبی برخوردار نیست
9. The gamin loves the city, he also loves solitude, since he has something of the sage in him.
[ترجمه ترگمان]لات شهر را دوست می دارد، و از آن زمان که چیزی از دانا را در او دارد، عاشق تنهائی است
[ترجمه گوگل]این محصول شهر را دوست دارد، او همچنین فردی را دوست دارد، از آنجا که او چیزی از عاقل در او دارد
10. That is the pure-bred gamin.
[ترجمه ترگمان]این یک لات خالص است
[ترجمه گوگل]این محصول تولیدی خالص است
11. It was towards this corner of the place, dimly lighted by the reflection of a distant street lamp, that the gamin guided his two " brats . "
[ترجمه ترگمان]در این گوشه خیابان، که انعکاس نور یک چراغ خیابان دوردست را به طرزی مبهم روشن کرده بود، لات دو بچه کوچک او را راهنمایی کرد
[ترجمه گوگل]این به سمت این گوشه ای از محل بود، به وضوح با بازتاب یک چراغ خیابانی دوردست، که محصول آن دو برادر را هدایت می کرد '
12. Bestow on an individual the useless and deprive him of the necessary, and you have the gamin.
[ترجمه ترگمان]Bestow به فردی که بی فایده و بی فایده است و او را از این کار محروم ساخته است، و تو لات را هم داری
[ترجمه گوگل]از فردی که بی فایده است و از او ضروری است محروم شوید و در اختیار دارید
13. Paris has a child, and the forest has a bird; the bird is called the sparrow; the child is called the gamin.
[ترجمه ترگمان]پاریس یک بچه دارد و جنگل پرنده دارد؛ پرنده نامیده می شود؛ بچه لات نامیده می شود
[ترجمه گوگل]پاریس یک کودک دارد و جنگل دارای یک پرنده است؛ پرنده نامیده می شود sparrow؛ فرزند نامیده می شود
14. Whoever you may be, if your name is Prejudice, Abuse, Ignorance, Oppression, Iniquity, Despotism, Injustice, Fanaticism, Tyranny, beware of the gaping gamin.
[ترجمه ترگمان]هر کس که هستی، اگر اسم تو تعصب، ظلم، ظلم، بی انصافی، بی انصافی، بی انصافی، بی انصافی، بی انصافی، بی انصافی، بی انصافی، بی انصافی، بی انصافی، بی انصافی، بی شرف
[ترجمه گوگل]هرکسی که ممکن است باشد، اگر نام شما تعصب، سوء استفاده، ناامیدی، سرکوب، جرم، بی رحمی، بی عدالتی، تعصب، طغیان است، مراقب باشید از محصول خم شدن