کلمه جو
صفحه اصلی

festoon


معنی : گلبند، هلال گل، با گل اراستن، با هلال یا زینت گل اراستن
معانی دیگر : حلقه ی گل (که دور گردن یا در آذین بندی می آویزند)، هلال گل (یا برگ و غیره)، (با حلقه های گل یا برگ و غیره) آذین کردن، (معماری و مبل سازی و غیره) آذین به شکل حلقه ی گل، به صورت حلقه ی گل در آوردن، (گل) حلقه کردن، با حلقه های گل بهم وصل کردن

انگلیسی به فارسی

هلال گل، گل‌بند، با هلال یا زینت گل آراستن، با گل آراستن


festoon، گلبند، هلال گل، با گل اراستن، با هلال یا زینت گل اراستن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a decorative chain or strip of ribbons, flowers, leaves, or the like, suspended at the ends and hung in a curve.

- Festoons of flowers decorated the ends of each pew in the church.
[ترجمه ترگمان] Festoons گل، انتهای هر نیمکت کلیسا را زینت می داد
[ترجمه گوگل] فستون گلها انتهای هر نخل را در کلیسا تزئین کرد

(2) تعریف: a representation of such a chain, as in sculpture or pottery.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: festoons, festooning, festooned
(1) تعریف: to decorate with or as with festoons.

- The room was festooned with crepe paper chains in readiness for the birthday party.
[ترجمه ترگمان] اتاق برای جشن تولد آماده بود
[ترجمه گوگل] این اتاق با آمادگی برای جشن تولد، با زنجیرهای کاغذی کراپ ساخته شد

(2) تعریف: to connect or make into the form of a festoon.

• decorative chain (made of flowers, leaves, etc.); ornamental design (on furniture, architecture, etc.)
decorate with chains of flowers (or leaves, etc.)
if something is festooned with objects, the objects are hanging across it in large numbers.

مترادف و متضاد

گلبند (اسم)
festoon

هلال گل (اسم)
festoon

با گل اراستن (فعل)
festoon

با هلال یا زینت گل اراستن (فعل)
festoon

decorate


Synonyms: adorn, deck, drape, garnish, hang, trim, wreath


جملات نمونه

1. The margins of his notebook were festooned with doodles.
[ترجمه ترگمان]حاشیه های دفترش با doodles تزیین شده بود
[ترجمه گوگل]حاشیه نوت بوک خود را با doodles festooned

2. The hall was festooned with Christmas lights and holly.
[ترجمه ترگمان]سرسرا با چراغ های کریسمس و هالی تزیین شده بود
[ترجمه گوگل]سالن با چراغ های کریسمس و عروسی پر شده بود

3. The room was festooned with gay paper chains.
[ترجمه ترگمان]اتاق پر از غل و زنجیر شده بود
[ترجمه گوگل]اتاق با زنجیر کاغذ همجنس گرا بود

4. The temples are festooned with lights.
[ترجمه ترگمان]معابد با نور تزئین می شوند
[ترجمه گوگل]معابد با چراغ جادویی هستند

5. The streets were festooned with banners and lights.
[ترجمه ترگمان]خیابان ها پر از پرچم ها و پرچم ها بود
[ترجمه گوگل]خیابان ها با آگهی ها و چراغ ها پر شده بودند

6. Malaga was festooned with banners and flags in honour of the king's visit.
[ترجمه ترگمان]Malaga با پرچم ها و پرچم ها را به افتخار دیدار پادشاه شستشو داده بودند
[ترجمه گوگل]مالاگا با افتخار دیدار پادشاه با آگهی ها و پرچم ها پر شده است

7. Nervously, they festooned the front serving counter with ribbons not believing, quite, that people would come.
[ترجمه ترگمان]با حالتی عصبی، جلوی پیشخوان مغازه را که روبان بسته بودند، مرتب کردند
[ترجمه گوگل]عصبی، جلوی خیمه زدن با روبانها را باور نکردند، و کاملا باورنکردنی بود که مردم می آمدند

8. Doors and chimneys are festooned with garlands of garlic.
[ترجمه ترگمان]درها و دودکش ها با حلقه های سیر شسته شده اند
[ترجمه گوگل]درب ها و دودکش ها با تزئین گل سرسوزان

9. Decorative effects Mains-voltage festoon lights are ideal for stringing decoratively through the branches of a tree.
[ترجمه ترگمان]جلوه های تزیینی لامپ های festoon - ولتاژ برای کشیدن decoratively از طریق شاخه های یک درخت ایده آل هستند
[ترجمه گوگل]اثرات تزئینی چراغ های فستیوال ولتاژ اصلی، از طریق شاخه های درختی، به طور تزئینی می تواند مناسب باشد

10. The room was festooned with cobwebs, the air musty and thick with dust and disuse.
[ترجمه ترگمان]اتاق پر از تار عنکبوت بود، هوا از گرد و غبار و گرد و غبار گرفته بود
[ترجمه گوگل]اتاق با پرنده ها پر شده بود، هوا خیس و ضخیم با گرد و غبار و بی مصرف

11. The Colonel was invariably festooned in the fruits of Bo-Bo's labours and - if unusual - her labours were most accomplished.
[ترجمه ترگمان]سرهنگ بدون استثنا در نتیجه کاره ای بو - بو، که اگر کاره ای غیر معمول انجام می داد، از میوه های بو - بو برخوردار می شد
[ترجمه گوگل]سرهنگ به طور غالبا در میوه های کار Bo-Bo غرق شد و - اگر غیر معمول - کارهای او بیشتر انجام شد

12. Scrubby bushes festooned with ice crystals which gleamed.
[ترجمه ترگمان]بوته ها پر از دانه های یخ شده بود که برق می زد
[ترجمه گوگل]بوته های اسکراب با کریستال های یخ که درخشیدند، جشن گرفته می شود

13. The entire vehicle was festooned with a bewildering array of kit.
[ترجمه ترگمان]تمام وسیله نقلیه با مجموعه ای گیج کننده از کیت تزیین شده بود
[ترجمه گوگل]کل وسیله نقلیه با یک آرایش خیره کننده از کیت festooned شد

14. Again, she was festooned with the contents of the treasure chest - the terrible red leather box.
[ترجمه ترگمان]دوباره، محتویات صندوق گنج را با جعبه چرم قرمز وحشتناک تزیین کرده بود
[ترجمه گوگل]باز هم، او با محتویات قفسه سینه گنجینه - جعبه چرمی وحشتناک قرمز پر شده بود

The streets were decorated with festoons of flowers.

خیابان‌ها را با حلقه‌های گل آذین کرده بودند.


Morning glories festooned the fence.

گل‌های نیلوفر نرده را آذین‌بندی کرده بودند.


پیشنهاد کاربران

با گل و ربان و تاج گل آراستن
the room was festooned with balloons and streamers

آراستن، تزیین کردن
To adorn with decorations ( such as ribbons, garlands, streamers,
To decorate

جایی را با گل تزئین کردن


کلمات دیگر: