کلمه جو
صفحه اصلی

falconry


معنی : شکار با شاهین
معانی دیگر : شکار با باز، قوشپرانی

انگلیسی به فارسی

شکار با شاهین


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the art of training and using falcons for hunting.

• hunting with falcons
falconry is the skill of training falcons to hunt, and the sport of using them to hunt.

مترادف و متضاد

شکار با شاهین (اسم)
falconry

جملات نمونه

1. There are falconry centres throughout Britain, but few of them are devoted exclusively to falconry.
[ترجمه ترگمان]مراکز falconry در سراسر بریتانیا وجود دارد، اما تعداد کمی از آن ها منحصرا به falconry اختصاص داده شده اند
[ترجمه گوگل]مراکز مرطوب کننده در سراسر انگلستان وجود دارد، اما تعداد کمی از آنها به طور انحصاری به ماهی های ساحلی اختصاص داده شده اند

2. The days of our falconry course had a set pattern.
[ترجمه ترگمان]روزه ای سفر با falconry الگوی ایجاد شده بود
[ترجمه گوگل]روزهای دوره مرجانی ما الگوی مجموعه ای داشتند

3. The growing popularity of falconry is bad news for many small creatures in the wild. Here people watch a buyer choose a falconet on Chungking South Road.
[ترجمه ترگمان]محبوبیت فزاینده of خبر بدی برای بسیاری از موجودات کوچک در حیات وحش است در اینجا مردم به خریدار نگاه می کنند که a را در خیابان South انتخاب می کند
[ترجمه گوگل]محبوبیت رو به رشد سحر و جادو اخبار بد برای بسیاری از موجودات کوچک در وحشی است در اینجا مردم تماشای یک خریدار یک فالکون را در Chungking South Road انتخاب می کنند

4. Nor does falconry soar towards the empyrean and scud in the firmament to demonstrate His almightiness.
[ترجمه ترگمان]همچنین falconry به فلک نمی رسد و فلک را در آسمان scud تا almightiness را به نمایش بگذارد
[ترجمه گوگل]همچنین سحر و جادو به سمت امپراطوری و سحر و جادو در امتداد نرسیده است تا توانایی وی را نشان دهد

5. A female of this species, used in falconry.
[ترجمه ترگمان]یک ماده از این گونه ها که در falconry استفاده می شود
[ترجمه گوگل]یک زن از این گونه، استفاده می شود در ساحره

6. The larger falcons are among the birds of prey most favoured for the sport of falconry.
[ترجمه ترگمان]قوش های بزرگ در میان پرندگان شکاری هستند که بیش ترین طرفدار ورزش of هستند
[ترجمه گوگل]جوجه های بزرگتر از جمله پرنده هایی هستند که بیشترین علاقه را به ورزش سوفلین دارند

7. Often they're sold to rich businessmen in the Middle East, where falconry is a popular sport.
[ترجمه ترگمان]اغلب آن ها به تجار ثروتمند در خاورمیانه فروخته می شوند، جایی که falconry ورزش مردمی است
[ترجمه گوگل]اغلب آنها به بازرگانان ثروتمند در خاورمیانه فروخته می شوند، در حالی که سحر و جادو یک ورزش محبوب است

8. A male lanner, smaller than the female, used in falconry.
[ترجمه ترگمان]نر یک نر، کوچک تر از ماده، در falconry استفاده می شود
[ترجمه گوگل]یک مرد نازک، کوچکتر از زن، در سحر و جادو استفاده می شود

9. A bunch of feathers attached to a long cord, used in falconry to recall the hawk.
[ترجمه ترگمان]یک مشت پر متصل به طنابی دراز که در falconry به کار می رفت تا شاهین را به خاطر بیاورد
[ترجمه گوگل]یک دسته از پرهای متصل به یک طناب طولانی، استفاده می شود در ساحلی برای به یاد آوردن طوطی

10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

11. Females of the genus Falco are larger and Bolder than males and are preferred for falconry.
[ترجمه ترگمان]زنانی از جنس فالکو از جنس نر بزرگ تر و بزرگ تر از جنس نر هستند و به falconry ترجیح داده می شوند
[ترجمه گوگل]زنان از جنس Falco بزرگتر و پررنگ تر از مردان هستند و برای سحر و جادو ترجیح داده می شود

12. How could an untutored, untravelled glover's son from hickville, the argument goes, understand kings and courtiers, affairs of state, philosophy, law, music—let alone the noble art of falconry?
[ترجمه ترگمان]چگونه ممکن است یک پسر untutored به نام untravelled s از hickville، شاهان و درباریان، امور دولت، فلسفه، قانون، موسیقی، و موسیقی اصیل of را درک کند؟
[ترجمه گوگل]استدلال می کند که پسر ناخودآگاه و ناخودآگاه چقدر از هیکویل می تواند درک کند که پادشاهان و پیمانکاران، امور دولت، فلسفه، قانون، موسیقی، بجز هنری شریف از سحر و جادو؟

13. In this surreal world, camel racing vies with auto racing, and falconry with tennis matches on rooftop helipads . Even a crushed-diamond-and-ruby massage at the Six Senses Spa doesn't turn heads.
[ترجمه ترگمان]در این دنیای مجازی، مسابقات شترسواری با مسابقات auto رقابت می کنند و falconry با مسابقات تنیس روی پشت بام helipads بازی می کنند حتی ماساژ له شده با الماس و یاقوت قرمز در دسته شش حس حسی، سر بر نمی گرداند
[ترجمه گوگل]در این دنیای سوررئال، مسابقه شطرنج با مسابقات اتوموبیلرانی و مسابقات قهرمانی مسابقات تنیس در کوله پشتی های روی زمین روبرو می شود حتی ماساژ خرد شده الماس و روبین در Six Senses Spa سر به نوبه خود نیست

14. I name the male Arthur after the legendary monarch who loved falconry.
[ترجمه ترگمان]من اسم اون مرد مذکر رو بعد از پادشاه افسانه ای که عاشق falconry بود رو نام بردم
[ترجمه گوگل]من آرتور مرد را پس از پادشاه افسانه ای که عاشق سحر و جادو بود، نامگذاری کردم


کلمات دیگر: