1. the farthest bounds of civilization
دورترین مرزهای تمدن
2. the farthest in time
دورترین از نظر زمان
3. the farthest tree from the road
دورترین درخت از جاده
4. i will punish them to the farthest degree
آنها را تا بالاترین درجه تنبیه خواهم کرد.
5. The farthest way about is the nearest way home.
[ترجمه ترگمان]نزدیک ترین راه خانه، نزدیک ترین راه خانه است
[ترجمه گوگل]دورترین راه در مورد نزدیک ترین راه به خانه است
6. Pluto is the farthest planet in the solar system.
[ترجمه ترگمان]پلوتون دورترین سیاره منظومه شمسی است
[ترجمه گوگل]پلوتو دورترین سیاره در منظومه شمسی است
7. My sister was the one who travelled farthest.
[ترجمه ترگمان]خواهرم دورترین راه را طی کرده بود
[ترجمه گوگل]خواهر من کسی بود که دورترین سفر را انجام داد
8. See who could jump the farthest.
[ترجمه مهسا] نگاه کن چه کسی میتواند بالاتر بپرد
[ترجمه ترگمان]ببین کی میتونه بیشتر از این بپره
[ترجمه گوگل]ببینید که چه کسی می تواند دورترین را پر کند
9. What's the farthest you've ever run?
[ترجمه مهسا] بیشترین جایی که توانسته ای بدوی چقدر بوده؟
[ترجمه ترگمان]آخرین باری که فرار کردی چی بود؟
[ترجمه گوگل]دورترین دورانی که تا به حال اجرا کرده اید؟
10. She is the farthest advanced of all my students.
[ترجمه ترگمان]او دورترین دانش آموزان من است
[ترجمه گوگل]او دورترین پیشرفته از همه دانش آموزان من است
11. Who can swim furthest / farthest?
[ترجمه ترگمان]چه کسی می تواند بیشتر از همه شنا کند؟
[ترجمه گوگل]چه کسی می تواند دورترین / دورترین شنا کند؟
12. She lived farthest away from school of all of us.
[ترجمه ترگمان]او دورتر از همه ما زندگی می کرد
[ترجمه گوگل]او دورترین دور از مدرسه تمام ما بود
13. We know very little about the farthest/outermost reaches of the universe.
[ترجمه ترگمان]ما از دورترین و دورترین نقاط جهان اطلاع داریم
[ترجمه گوگل]ما در مورد دورترین / بیشترین دستاورد های جهان می دانیم که بسیار کم است
14. The farthest distance I've run is ten miles.
[ترجمه ترگمان]فاصله دورترین فاصله من ده مایل است
[ترجمه گوگل]دورترین فاصله ای که من طی کرده ام 10 مایل است
15. The farthest landmark visible is about 30km away.
[ترجمه ترگمان]دورترین نقطه قابل مشاهده در حدود ۳۰ کیلومتر دورتر است
[ترجمه گوگل]دورترین نقطه عطف در حدود 30 کیلومتری است
16. Our house is the furthest / farthest from the school.
[ترجمه ترگمان]خانه ما دورترین و دورترین از مدرسه است
[ترجمه گوگل]خانه ما دورترین / دورترین از مدرسه است