کلمه جو
صفحه اصلی

gardener


معنی : باغبان
معانی دیگر : باغدار

انگلیسی به فارسی

باغبان


انگلیسی به انگلیسی

• one who works in a garden, one who cultivates a garden
a gardener is someone who looks after a garden, either as a job or a hobby.

مترادف و متضاد

باغبان (اسم)
boor, gardener, nurseryman

vegetable grower


Synonyms: truck farmer, nurseryman, grower, seedsman, caretaker, landscaper, greenskeeper, horticulturist


جملات نمونه

1. the gardener cut the branches of the tree
باغبان شاخه های درخت را برید.

2. the landlord's daughter eloped to tabriz with the gardener
دختر ارباب با باغبان به تبریز فرار کردند.

3. The gardener began to heap up the fallen leaves.
[ترجمه ترگمان]باغبان شروع به جمع کردن برگ های fallen کرد
[ترجمه گوگل]باغبان شروع به جمع کردن برگ های افتاده کرد

4. The gardener has lopped all the dead branches from the tree.
[ترجمه ترگمان]باغبان همه شاخه های مرده درخت را قطع کرده است
[ترجمه گوگل]باغبان تمام شاخه های مرده را از درخت خراب کرده است

5. Our gardener is a jack of all trades, he can do carpentering, decorating, a bit of plumbing, and so on.
[ترجمه ترگمان]باغبان ما همه معاملات و معاملات، نجاری و نجاری و غیره و غیره
[ترجمه گوگل]باغبان ما جک تمام معاملات است، او می تواند کار نجاری، تزئینات، کمی لوله کشی و غیره انجام دهد

6. The gardener mows the grass regularly.
[ترجمه ترگمان]باغبان مرتب علف ها را می زند
[ترجمه گوگل]باغبان به طور مرتب چمن را میچرخاند

7. The gardener felt something hard with his spade.
[ترجمه ترگمان]باغبان با بیل خود کار سختی می کرد
[ترجمه گوگل]باغبان احساس می کند چیزی با بیل خود را سخت

8. The gardener mucked the orchard every year.
[ترجمه ترگمان]هر سال باغبان این کار را می کرد
[ترجمه گوگل]باغبان هر سال باغ باغ را میچکاند

9. She employs a jobbing gardener to keep the garden tidy.
[ترجمه ترگمان]یک باغبان jobbing استخدام کرده که باغ را مرتب نگه دارد
[ترجمه گوگل]او باغبان کارگر را برای نگهداری باغ درست می کند

10. She herself was not a keen gardener.
[ترجمه ترگمان]خود او باغبان خوبی نبود
[ترجمه گوگل]او خودش باغبان محکم نبود

11. We employ a gardener two days a week.
[ترجمه ترگمان]ما هفته ای دو روز یک باغبان را استخدام می کنیم
[ترجمه گوگل]ما یک باغبان را دو روز در هفته کار می کنیم

12. The organic gardener avoids the use of pesticides.
[ترجمه ترگمان]باغبان آلی از استفاده از آفت کش ها جلوگیری می کند
[ترجمه گوگل]باغبان ارگانی از استفاده از آفت کش ها اجتناب می کند

13. Our new gardener was a marvellous find.
[ترجمه ترگمان]باغبان جدید ما کشف بزرگی بود
[ترجمه گوگل]باغبان جدید ما یک جستجوی شگفت انگیز بود

14. The gardener estimated that it would take him four hours to weed the garden.
[ترجمه ترگمان]باغبان تخمین زد که چهار ساعت طول می کشد تا باغ را هرس کند
[ترجمه گوگل]باغبان برآورد کرد که او چهار ساعت به باغ علف های هرز می برد

پیشنهاد کاربران

باغبان
a person who clean and examination the garden is call a gardener
جمله : the gardener cut the branches of the tree



کلمات دیگر: