کلمه جو
صفحه اصلی

elective


معنی : انتخابی، گزینشی
معانی دیگر : انتخاباتی، گزینگانی، اختیاری، (آموزش) اختیاری، کلاس گزینشی، (نادر - دارای تمایل به ترکیب شدن یا جذب کردن برخی مواد در مقایسه با مواد دیگر) تمایلی، خواهانی، استعداد یا حق (و غیره ی) گزینش

انگلیسی به فارسی

گزینشی، انتخابی


انتخابی، گزینشی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: pertaining to election by voting.
مترادف: electoral

(2) تعریف: designating a position that is filled by means of an election.
مشابه: elected

- the elective office of family court judge
[ترجمه ترگمان] * دفتر انتخاباتی قاضی دادگاه خانوادگی
[ترجمه گوگل] دفتر انتخابی قاضی دادگاه خانواده

(3) تعریف: having the power or authority to elect.

(4) تعریف: not required; optional.
مترادف: optional
مشابه: discretionary, nonessential, voluntary

- He took several elective courses.
[ترجمه ترگمان] او چندین دوره انتخابی گرفت
[ترجمه گوگل] او چندین دوره انتخابی را گذراند
اسم ( noun )
• : تعریف: a school or college course, often not required, that is chosen for study from a number of alternatives.
مشابه: alternative, option

• educational course which a student may choose from among alternatives
not required, optional; chosen by election
an elective post or committee is one to which people are appointed as a result of winning an election; a formal use.
an elective is a subject which a student can choose to study as part of his or her course; used in american english.
elective surgery is surgery that is planned in advance, rather than being carried out in an emergency.

مترادف و متضاد

انتخابی (صفت)
adoptive, selective, elective, optional, appointive

گزینشی (صفت)
selective, elective

able to be chosen


Synonyms: constituent, discretionary, electoral, facultative, nonobligatory, not compulsory, optional, selective, voluntary, voting


Antonyms: required


جملات نمونه

Each student must take five elective courses.

هر دانشجو باید پنج درس اختیاری بردارد.


She has already taken all of her electives.

او قبلاً همه‌ی دروس اختیاری خود را برداشته است.


1. elective absorption
جذب تمایلی،در آشامش خواهانی

2. elective office
(مقامی که از راه انتخابات تفویض می شود) مقام گزینگانی

3. each student must take five elective courses
هر دانشجو باید پنج درس اختیاری بردارد.

4. some positions were hereditary and others were elective
برخی از مقام ها موروثی و برخی دیگر انتخابی بودند.

5. He had never held the elective office .
[ترجمه ترگمان]او هرگز دفتر elective را در دست نگرفته بود
[ترجمه گوگل]او هرگز دفتر انتخابی را نداشت

6. She is taking French as an elective next year.
[ترجمه ترگمان]او در سال آینده به عنوان انتخابی از فرانسه انتخاب خواهد شد
[ترجمه گوگل]او سال بعد فرانسوی را انتخاب می کند

7. Buchanan has never held elective office.
[ترجمه ترگمان]* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
[ترجمه گوگل]بوکانان هرگز انتخابات را برگزار نکرده است

8. In our unit one of the goals of elective ventilation is the respecting of these wishes.
[ترجمه ترگمان]در واحد ما، یکی از اهداف تهویه انتخابی، احترام به این خواسته های است
[ترجمه گوگل]در واحد ما یکی از اهداف تهویه انتخابی احترام به این خواسته ها است

9. Diagnostic tests and elective surgeries may be postponed or ordered less frequently.
[ترجمه ترگمان]تست های تشخیص و جراحی های گزینشی ممکن است به تعویق بیفتند یا به دفعات کمتری سفارش داده شوند
[ترجمه گوگل]تست های تشخیصی و جراحی های انتخابی ممکن است به تعویق افتاده یا مرتبا مرتب شوند

10. Elective 5: as elective 4 except that the maximum required value is specified.
[ترجمه ترگمان]مرحله ۵: به صورت انتخابی ۴، به جز اینکه حداکثر مقدار مورد نیاز مشخص شده است
[ترجمه گوگل]انتخابی 5: به عنوان انتخابی 4 به جز حداکثر مقدار مورد نیاز مشخص شده است

11. The elective resolution procedure does not apply to the pre-emptive rights since a special resolution procedure is available to change the articles.
[ترجمه ترگمان]روند حل انتخابی برای حقوق پیش دستانه اجرا نمی شود چون یک روش ویژه برای تغییر مقالات موجود است
[ترجمه گوگل]روش حل و فصل انتخابی به حقوق پیشگیرانه اعمال نمی شود، زیرا یک روش قطعنامه ویژه برای تغییر مقالات در دسترس است

12. Subjects - 96 men undergoing elective inguinal hernia repair under general anaesthesia.
[ترجمه ترگمان]افراد - ۹۶ مرد تحت درمان فتق inguinal تحت فشار عمومی تحت نظارت عمومی قرار دارند
[ترجمه گوگل]افراد مورد بررسی - 96 نفر تحت عمل جراحی فتق قارچی انتخابی تحت بیهوشی عمومی قرار گرفتند

13. Elective surgery was carried out six weeks later and he did not therefore proceed through food reintroductions.
[ترجمه ترگمان]جراحی Elective شش هفته بعد انجام شد و بنابراین از طریق مواد غذایی به عمل نیامد
[ترجمه گوگل]جراحی انتخابی شش هفته بعد انجام شد و بنابراین از طریق مجدد مواد غذایی انجام نشد

14. The council also reviews candidates for elective office.
[ترجمه ترگمان]این شورا همچنین کاندیداها را به عنوان نامزد انتخاباتی مورد بررسی قرار می دهد
[ترجمه گوگل]این شورا همچنین نامزد انتخابات را بررسی می کند

elective office

(مقامی که از راه انتخابات تفویض می‌شود) مقام گزینگانی


Some positions were hereditary and others were elective.

برخی از مقام‌ها موروثی و برخی دیگر انتخابی بودند.


elective absorption

جذب تمایلی، در آشامش خواهانی


پیشنهاد کاربران

Elective courses/subject
دروس یا دوره های اختیاری ( همون واحد اختیاری تو دانشگاه )

( پزشکی ) غیراورژانسی غیرضروری

Optional
اختیاری


کلمات دیگر: