کلمه جو
صفحه اصلی

featherweight


معنی : ورزشکار پروزن
معانی دیگر : (شخص یا چیز) کوچک، ریزه، ریزه پیزه، سبک، (شخص یا چیز) کم ارزش، کم اهمیت، ناچیز

انگلیسی به فارسی

ورزشکار پر وزن


وزن کم، ورزشکار پروزن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a boxer or competitor in certain other sports weighing 118-126 pounds, or 54-57 kilograms.

(2) تعریف: a lightweight, small, or inconsequential person or thing.
صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or pertaining to the class of athletic competitors weighing 118-126 pounds or 54-57 kilograms.

(2) تعریف: lightweight or insignificant.

• weight of a feather; boxer in the featherweight class; ineffective person
light like a feather; belonging to the featherweight class (boxing); ineffective
a featherweight is a boxer who weighs between 53.5 and 57 kilograms, which is one of the lowest weight ranges.
a featherweight is also someone or something that does not weigh very much.
you can also refer to someone or something that is of very little importance as a featherweight.
boxer of the feather-weight class (lighter than 126 pounds or 57 kilograms)

مترادف و متضاد

ورزشکار پروزن (اسم)
featherweight

جملات نمونه

1.
پر وزن

2. You can only speculate at how Phoenix featherweight Louie Espinoza would have fared in the bout.
[ترجمه ترگمان]شما فقط می توانید حدس بزنید که لوئیز Phoenix، لوئیز Espinoza، در مسابقه شرکت کرده است
[ترجمه گوگل]شما فقط می توانید حدس بزنید که چگونه لویی اسپینوزا، وزنه بردار وزنه بردار فینیکس در رقابت ها داشته باشد

3. Rab thought of Winnie, her featherweight and money in the bank.
[ترجمه ترگمان]، فکر کردن به \"وینی\"، featherweight و پول بانک
[ترجمه گوگل]رب فکر وینی، وزن و پولش را در بانک داشت

4. Indeed, he was to train as a featherweight boxer during his year as a student at Battersea Polytechnic.
[ترجمه ترگمان]در واقع، او در طی سال به عنوان یک مشتزن featherweight در طی سال به عنوان دانشجو در پلی تکنیک \"Battersea\" (Battersea Polytechnic)آموزش دید
[ترجمه گوگل]در واقع، او در طول سال خود به عنوان یک دانشجوی در Polytechnic Battersea به عنوان یک بوکسور سبک وزن تمرین کرد

5. Darlington featherweight Jacob Smith signed a pro contract yesterday.
[ترجمه ترگمان]Darlington featherweight \"،\" جیکوب اسمیت \"دیروز یه قرارداد حرفه ای امضا کرد\"
[ترجمه گوگل]دیوید جکسون اسمیت، دیلی تلگراف را امضا کرد

6. Featherweight waterproof bag, easy care, medications for inflammation, pain, allergic reactions, bites and stings.
[ترجمه ترگمان]کیسه ضد آب Featherweight، مراقبت آسان، دارو برای التهاب، درد، واکنش های آلرژی، گاز و نیش
[ترجمه گوگل]کیسه ضد آب ضدآب، مراقبت آسان، داروهای التهابی، درد، واکنش های آلرژیک، گزش و نیش

7. I enjoyed the svelte look and featherweight status of my 11-inch MacBook Air ($99 6 Intel Core 2 Duo, 2 GB RAM, 64 GB flash storage), launched last October.
[ترجمه ترگمان]من از ظاهر svelte و وضعیت featherweight Air - ۱۱ (۹۹)۲ اینچی اینتل، ۲ گیگا بایت (ذخیره برق ۶۴ گیگا بایت)، که اکتبر گذشته راه اندازی شد، لذت بردم
[ترجمه گوگل]از ماه ژانویه گذشته ماه اکتبر ماه گذشته عرضه شد و از لحاظ ظاهری و سبک وزن 11 مگاپیکسلی مک بوک ایر (99 دلار 6 اینتل هسته 2 دوو، 2 گیگابایت رم، 64 گیگابایت حافظه فلش) لذت بردم

8. Marvels of micro-engineering, hummingbirds are the bird world's featherweight champions.
[ترجمه ترگمان]پرندگان کوچک، Marvels of، قهرمان featherweight world هستند
[ترجمه گوگل]عجایب مهندسی میکرو، پرطرفدارترین پرندگان دنیا هستند

9. This is a featherweight package weighing kilograms for the 1size and literally you can do ANYTHING with this bike.
[ترجمه ترگمان]این یک بسته featherweight با وزن ۱ کیلوگرم است و واقعا می توانید هر کاری با این دوچرخه انجام دهید
[ترجمه گوگل]این یک بسته وزن پر از وزن یک کیلوگرم برای اندازه 1 است و به معنای واقعی کلمه شما می توانید هر چیزی را با این دوچرخه انجام دهید

10. Jackson's high, featherweight voice is a trademark in the industry, and it bites or purrs, depending on how he feels.
[ترجمه ترگمان]صدای featherweight که با وزن featherweight شناخته می شود، علامت تجاری در این صنعت است و بسته به این که احساس می کند چه احساسی دارد
[ترجمه گوگل]صدای بالا و صدای پرانرژی جکسون یک علامت تجاری در صنعت است، و بسته به اینکه چگونه احساس می کند، آن را می سوزاند یا می شکند

11. You become free, featherweight and empowered to lead the life you were meant to!
[ترجمه ترگمان]شما آزاد، featherweight و قدرتمند می شوید تا زندگی را رهبری کنید
[ترجمه گوگل]شما تبدیل به آزاد، وزن کم و قدرت به رهبری زندگی شما به معنای بود!

12. He has ruled at super-bantamweight, featherweight and super featherweight and next week's winner will get a shot at the world lightweight title .
[ترجمه ترگمان]او در super، featherweight و super featherweight و برنده هفته آینده حکمی را به عنوان قهرمانی سبک وزن جهان دریافت کرده است
[ترجمه گوگل]او در وزن فوق العاده وزن، وزن سبک و فوق العاده وزن بسیار سبک وزن شده است و برنده هفته آینده گلزنی را در عنوان سبک وزن جهانی دریافت خواهد کرد

13. John is the other top featherweight. A win over him would propel him even closer to a fight against Lopez.
[ترجمه ترگمان]جان یکی دیگر از featherweight top است یک پیروزی بر او، او را به مبارزه با لوپز نزدیک تر می کند
[ترجمه گوگل]جان بیشترین وزن بدن را دارد پیروزی بر او حتی او را به مبارزه علیه لوپز نزدیک می کند

14. Given its premise, Google plans to aim their featherweight OS at netbooks – at least, initially.
[ترجمه ترگمان]گوگل در ابتدا قصد دارد سیستم عامل featherweight خود را حداقل، حداقل، در ابتدا هدف قرار دهد
[ترجمه گوگل]با توجه به فرضیه آن، گوگل قصد دارد سیستم عامل پرچربی خود را در نتبوک ها هدف قرار دهد - حداقل در ابتدا

15. The problem seems to be that Cleese and co-writer Iain Johnstone have taken the featherweight demands of the romantic comedy to heart.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که مشکل این است که \"ایان جانستون\"، نویسنده \"ایان جانستون\"، the featherweight از کمدی رمانتیک را به قلب اختصاص داده است
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد مشکل این موضوع است که کینس و همکارانش، ایان جانستون، خواسته های پرطرفدار کمدی عاشقانه را به قلب گرفته اند


کلمات دیگر: