1. Her fey charm and eccentric ways were legendary.
[ترجمه ترگمان]جذابیت و رفتارهای عجیب و غریب او افسانه ای بود
[ترجمه گوگل]افسون و افسون و افسردگی او افسانه ای بود
2. One of the guests was a slightly fey romantic novelist.
[ترجمه ترگمان]یکی از مهمانان یک رمان نویس عجیب و غریب بود
[ترجمه گوگل]یکی از مهمانان رمان نویس کمی عاشقانه بود
3. He dismissed her later poems as fey and frivolous.
[ترجمه ترگمان]مارتین اشعار خود را به عنوان fey و سبک مغز رد کرد
[ترجمه گوگل]او بعدا اشعار را به عنوان محکوم و بی پروایی رد کرد
4. It needs to avoid being fey or quirky as it brings the contemporary design world further into its heart.
[ترجمه ترگمان]آن نیاز دارد که غیر عادی و جذاب باشد چرا که دنیای طراحی معاصر را بیشتر به قلب خود می آورد
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از فریب یا فریبنده لازم است که دنیای طراحی معاصر را در قلب خود به ارمغان بیاورد
5. Sometimes Jean thought her daughter was fey, had second sight.
[ترجمه ترگمان]گاهی ژان فکر می کرد که دخترش در معرض دید دوم قرار دارد
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات ژان فکر میکرد دخترش کوچک است، دید دوم داشت
6. One of the guests was a rather fey romantic novelist.
[ترجمه ترگمان]یکی از مهمانان یک رمان نویس عجیب و غریب بود
[ترجمه گوگل]یکی از مهمانان یک رمان نویس عاشقانه بود
7. Then the skinny fey usher in white gloves neatly snips your proffered ticket in two: with a pair of nail scissors.
[ترجمه ترگمان]سپس آن مرد لاغر با دستکش های سفیدی که با دستکش های سفید یک قیچی proffered را با قیچی کردن قیچی به دو نفر تقسیم کرده بود
[ترجمه گوگل]سپس لاغر لاغر در دستکش های سفید، به طور مرتب بلیط خود را در دو نسخه پیچیده: با یک جفت قیچی ناخن
8. Similarly, her often fey iconography suggests her interest in the supernatural.
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه، iconography often او علاقه خود را به ماورای طبیعی نشان می دهد
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، پیکرنگاری او اغلب مملو از علاقه او به فراطبیعت است
9. We have also supplied FEY lamilar ring ( used in axle box ) to Zhuzhou Electric Locomotive Works.
[ترجمه ترگمان]ما همچنین حلقه lamilar FEY (استفاده شده در جعبه اکسل)را برای شرکت لوکوموتیو برقی Zhuzhou فراهم کرده ایم
[ترجمه گوگل]ما همچنین FEY lamilar حلقه (استفاده می شود در جعبه محور) به Zhuzhou الکتریکی لوکوموتیو کار می کند
10. The man slunk off in shame, as Fey, shaking her head in disgust, kept complaining.
[ترجمه ترگمان]مرد در حالی که سر خود را با نفرت تکان می داد، از خجالت سرش را تکان داد و غر غر کرد
[ترجمه گوگل]این مرد خجالت زده بود، چون فی، سرش را تکان داد و با عصبانیت، شکایت میکرد
11. They are no longer anything like as fey and reserved as they once were.
[ترجمه ترگمان]آن ها دیگر مثل سابق anything و تودار نیستند
[ترجمه گوگل]آنها دیگر چیزی شبیه به ضرب و شتم و محفوظ بودن آنها نیستند
12. The fey quality was there, the ability to see the moon at midday.
[ترجمه ترگمان]نور غیر fey آنجا بود، توانایی دیدن ماه در وسط روز
[ترجمه گوگل]کیفیت ضعیف وجود داشت، توانایی دیدن ماه در ظهر بود
13. Not being fey, he never suspected what it would lead to.
[ترجمه ترگمان]او هرگز به این نتیجه نرسیده بود که به چه کاری منجر خواهد شد
[ترجمه گوگل]او به هیچ وجه مشکوک به آنچه که منجر به آن نمی شود
14. So fey was the knight that Michael feared they were dealing with a madman.
[ترجمه ترگمان]پس از این قرار معلوم شد که مایکل می ترسید که آن ها با یک دیوانه سر و کار داشته باشند
[ترجمه گوگل]به همین دلیل، شوالیه ای بود که مایکل ترس از برخورد با یک دیوانه داشت