معنی : توقیف کردن، حبس کردن، محصور کردن
معانی دیگر : (کشتی و غیره) در خلیج نگهداشتن (یا حراست کردن)، در پناه گرفتن (یا قرار دادن)، محصور کردن (در خلیج یا جای مصون یا جای بی مفر)، گیر انداختن
دربند کردن (در خلیج)، حبس کردن، توقیف کردن
غروب خورشید، محصور کردن، حبس کردن، توقیف کردن