کلمه جو
صفحه اصلی

eligibility


معنی : شایستگی، مشمولیت
معانی دیگر : شایستگی

انگلیسی به فارسی

شایستگی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the state or condition of being eligible, as for office, membership, marriage, or participation in some activity.
مشابه: qualification

• qualification, competence, fitness, suitability

مترادف و متضاد

شایستگی (اسم)
ability, sufficiency, competency, competence, merit, suitability, worthiness, aptitude, desert, acceptability, adequacy, pertinence, pertinency, aptness, decency, eligibility

مشمولیت (اسم)
incidence, eligibility

fitness


Synonyms: acceptability, qualification, ability


جملات نمونه

1. I'll have to check her eligibility to take part.
[ترجمه محمد] من باید شایستگی او را برای شرکت کردن بررسی نمایم.
[ترجمه دنیا. قاسمی] من باید قابلیت وی برای مشارکت کردن را بررسی کنم.
[ترجمه ترگمان]باید یک نگاهی به او بیندازم تا از هم جدا شود
[ترجمه گوگل]من باید مجاز به شرکت در آن باشم

2. The eligibility rules prevent under-18s being in the team.
[ترجمه محمد] قوانین شایستگی از حضور افراد زیر 18 سال در تیم جلوگیری میکند.
[ترجمه ترگمان]قوانین شایستگی از زیر ۱۸ سال در این تیم پیش گیری می کنند
[ترجمه گوگل]قوانین واجد شرایط بودن اجازه می دهد که زیر 18 ساله بودن در تیم وجود داشته باشد

3. Marriage to a national gave automatic eligibility for citizenship.
[ترجمه دنیا. قاسمی] ازدواج با تبعه یک کشور خود به خود قابلیت برای شهروندی را اعطا می کند.
[ترجمه ترگمان]ازدواج برای یک ملت، واجد شرایط بودن برای شهروندی است
[ترجمه گوگل]ازدواج با یک ملت واجد شرایط خودکار برای شهروندی بود

4. Eligibility for five weeks' holiday is restricted to senior management.
[ترجمه ترگمان]واجد شرایط بودن در تعطیلات پنج هفته محدود به مدیریت ارشد است
[ترجمه گوگل]واجد شرایط بودن برای تعطیلات پنج هفته ای به مدیریت ارشد محدود می شود

5. The government has altered the rules governing eligibility for unemployment benefit.
[ترجمه ترگمان]دولت قوانین حاکم بر صلاحیت بیکاری را تغییر داده است
[ترجمه گوگل]دولت قوانین مربوط به واجد شرایط بودن برای بیکاری را تغییر داده است

6. Check your eligibility for State benefits.
[ترجمه ترگمان]صلاحیت خود را برای منافع دولتی بررسی کنید
[ترجمه گوگل]واجد شرایط بودن برای مزایای دولتی خود را بررسی کنید

7. He was quizzed about his income, debts and eligibility for state benefits.
[ترجمه ترگمان]او از درآمد، بدهی و صلاحیت خود برای منافع دولتی مورد سوال قرار گرفت
[ترجمه گوگل]او در مورد درآمد، بدهی ها و واجد شرایط بودن برای مزایای دولتی مورد سوال قرار گرفت

8. Eligibility for the benefit was determined by a means test.
[ترجمه ترگمان]شایستگی برای این مزیت با یک تست به دست آمد
[ترجمه گوگل]حق الزحمه برای مزایا توسط آزمون معنی داری تعیین شد

9. The rules covering eligibility for benefits changed in the 1980s.
[ترجمه ترگمان]قوانینی که شایستگی برای منافع در دهه ۱۹۸۰ را پوشش می دهند
[ترجمه گوگل]قوانین مربوط به واجد شرایط بودن مزایا در دهه 1980 تغییر کرد

10. Her qualifications and experience confirm her eligibility for the job.
[ترجمه ترگمان]صلاحیت ها و تجربه او صلاحیت وی برای این شغل را تایید می کند
[ترجمه گوگل]مدارک و تجربه او تأیید واجد شرایط بودنش برای کار است

11. The establishment of the cohesion fund and eligibility to benefit from it were agreed by all the member states.
[ترجمه ترگمان]تاسیس صندوق انسجام و صلاحیت برای بهره مند شدن از آن توسط تمامی کشورهای عضو پذیرفته شد
[ترجمه گوگل]تأسیس صندوق انسجام و واجد شرایط بودن برای بهره گیری از آن، توسط همه کشورهای عضو توافق شده است

12. Eligibility Federal law Federal entitlement to benefits is eliminated.
[ترجمه ترگمان]استحقاق فدرال فدرال برای منافع حذف شده است
[ترجمه گوگل]واجد شرایط بودن قانون فدرال فدرال واجد شرایط برای مزایا حذف می شود

13. Eligibility is determined by a means test administered by the solicitor and based upon assessment of disposable income and capital.
[ترجمه ترگمان]شایستگی با یک آزمون ابزاری که توسط مشاور اداره می شود و براساس ارزیابی درآمد یک بار مصرف و سرمایه تعیین می شود
[ترجمه گوگل]واجد شرایط بودن با آزمون معنی شده توسط وکیل و بر اساس ارزیابی درآمد و سرمایه قابل استفاده، تعیین می شود

14. Relaxation in eligibility criteria would also reduce the pressure on able-bodied recipients to look for work.
[ترجمه ترگمان]تمدد اعصاب در معیارهای واجد شرایط، فشار روی دریافت کنندگان سالم را کاهش می دهد تا به دنبال کار بگردند
[ترجمه گوگل]رفع خستگی در معیارهای واجد شرایط، باعث کاهش فشار بر گیرندگان مضر برای جستجوی کار می شود

15. Eligibility for selection as a duty solicitor has gone through three distinct and separate phases.
[ترجمه ترگمان]صلاحیت انتخاب به عنوان یک مشاور وظیفه از سه مرحله مجزا و جداگانه عبور کرده است
[ترجمه گوگل]واجد شرایط بودن برای انتخاب به عنوان وکیل وظیفه، سه مرحله مجزا و جداگانه را طی کرده است

پیشنهاد کاربران

صلاحیت


کلمات دیگر: