کلمه جو
صفحه اصلی

emulous


معنی : طالب، رشک برنده
معانی دیگر : رقابتگر، هماوردگر، پیشی جوی، برتری خواه، (مهجور) حسود، هم چشمی کننده

انگلیسی به فارسی

هم‌چشمی‌کننده، رشک‌برنده، طالب


شگفت انگیز، رشک برنده، طالب


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: emulously (adv.), emulousness (n.)
(1) تعریف: filled with the desire to equal or surpass.
مشابه: competitive

- The understudy was emulous of the great actress and tried to memorize every gesture she made on or off stage.
[ترجمه ترگمان] عضو ثانوی عضو یک هنرپیشه بزرگ بود و سعی می کرد هر حرکتی را که از روی صحنه انجام می داد حفظ کند
[ترجمه گوگل] انفجار یک بازیگر بزرگ بود و تلاش میکرد تا هر حرکتی را که در صحنه و یا خارج از صحنه ساخته بود حفظ کند

(2) تعریف: caused by or characteristic of this desire.
مشابه: competitive

• ambitious, desirous (of success); emulative, imitative

مترادف و متضاد

طالب (صفت)
wishing, aspirant, appetent, demanding, searching, emulous, wishful

رشک برنده (صفت)
emulous

جملات نمونه

Emulous suitors.

خواستگارانی که با هم رقابت می‌کنند.


emulous attention

توجه رقابتگرانه



کلمات دیگر: