کلمه جو
صفحه اصلی

empress


معنی : ملکه، شهبانو، امپراتریس، زن امپراتور
معانی دیگر : (مجازی) صاحب اختیار (مونث)، زن با نفوذ و نیرومند، (مونث) همسر امپراتور، امپرس

انگلیسی به فارسی

زن امپراتور، ملکه، امپراتریس، شهبانو


حکیم، ملکه، شهبانو، امپراتریس، زن امپراتور


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the supreme female ruler of an empire.

(2) تعریف: the wife of an emperor.

• queen, woman ruler of an empire, wife of an emperor
an empress is a woman who rules an empire, or the wife of an emperor.

مترادف و متضاد

ملکه (اسم)
crown, queen, empress, regina

شهبانو (اسم)
queen, empress

امپراتریس (اسم)
empress

زن امپراتور (اسم)
empress

female ruler


Synonyms: princess, queen, sovereign


جملات نمونه

the empress of his heart

ملکه‌ی قلب او


1. the empress of his heart
ملکه ی قلب او

2. Nobody was allowed to eat in the Empress Dowager's presence.
[ترجمه ترگمان]اجازه نداشت در حضور امپراطریس غذا بخورد
[ترجمه گوگل]هیچ کس مجاز به خوردن در حضور امپراطور داور نبود

3. Acting like an empress, she often flew into a rage when people refused to obey her.
[ترجمه ترگمان]اغلب اوقات که مردم از اطاعت از او امتناع می ورزیدند، اغلب به خشم می افتاد
[ترجمه گوگل]هنگامی که مردم از او بخاطر اطاعت از او اجتناب ورزید، مانند غیبت عمل می کرد

4. Her porch commanded a view fit for an empress.
[ترجمه ترگمان]ایوان به تراس نزدیک شد
[ترجمه گوگل]ایوان خود را فرمان دیدی مناسب برای امپراطور

5. The Empress was crowned, and then the Emperor and Empress entered the cathedral to take communion.
[ترجمه ترگمان]ملکه تاج گذاری کرد، و سپس امپراطور و امپراطریس وارد کلیسای جامع شدند تا مراسم عشا ربانی را برگزار کنند
[ترجمه گوگل]ملکه تاج گذاری شد، و سپس امپراطور و امپراطور وارد کلیسای جامع برای پیوستن به جامعه

6. The Empress, who lacked neither intelligence nor courage, immediately understood the import of what had happened.
[ترجمه ترگمان]امپراطریس که نه شعور داشت و نه شهامت، بلافاصله متوجه شد که چه اتفاقی افتاده است
[ترجمه گوگل]ملکه، که نه هوش و نه شجاعت، فورا واردات آنچه اتفاق افتاده بود را درک کرد

7. It seems he and the Empress had to pop along to Harrods to be measured up for a new throne.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که او و امپراطریس باید به Harrods pop بروند تا برای یک تخت جدید اندازه گیری شوند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد او و ملکه مجبور بودند تا به هارودز بروند تا برای تخت جدید اندازه گیری شوند

8. He began a technical apprenticeship at the Empress Engineering Works.
[ترجمه ترگمان]او یک دوره کارآموزی تکنیکی را در کاره ای مهندسی ملکه آغاز کرد
[ترجمه گوگل]او یک کارآموز فنی در کار مهندسی امپراتور آغاز کرد

9. The library was a room which the Empress used constantly, for she was all her life an avid reader.
[ترجمه ترگمان]کتابخانه اطاقی بود که امپراطریس پیوسته از آن استفاده می کرد، زیرا همه عمرش یک خواننده مشتاق بود
[ترجمه گوگل]کتابخانه اتاق بود که ملکه دائم استفاده می کرد، زیرا او تمام عمر خود را یک خواننده مشتاق بود

10. The look that had passed between the Empress and Brien fitzCount was all too plain now.
[ترجمه ترگمان]نگاهی که بین ملکه و Brien رد شده بود اکنون کام لا روشن بود
[ترجمه گوگل]نگاهی که میان مادرم و Brien fitzCount گذشت خیلی ساده بود

11. Allegorical portrait by Levitsky of the empress as Lawgiver in the temple of Justice.
[ترجمه ترگمان]تصویر Allegorical از Levitsky ملکه به عنوان Lawgiver در معبد عدالت
[ترجمه گوگل]پرتره الگوریتم Levitsky از شخص ثروتمند به عنوان قانونگذار در معبد عدالت

12. Although the Empress submitted momentarily, divisions within the nobility enabled her to tear up the councillors' terms.
[ترجمه ترگمان]اگر چه امپراطریس برای لحظه ای تسلیم شد، و بخش های مختلف نجبا او را قادر ساخت تا عبارات شورا را تجزیه و تحلیل کنند
[ترجمه گوگل]اگرچه امپراطور لحظه ای را تحویل داد، تقسیمات درون اشراف به او اجازه می داد تا شرایط شورایاری را پاره کند

13. The Empress miscarried in April 1853 and as a consequence remained extremely unwell for months.
[ترجمه ترگمان]امپراطریس در آوریل ۱۸۵۳ به مقصد رسید و در نتیجه ماه ها به شدت بیمار شد
[ترجمه گوگل]امپراتور در ماه آوریل 1853 ناسازگاری داشت و به همین علت ماهها بسیار مضطرب بود

14. Criticism of the empress has developed along at least three different lines.
[ترجمه ترگمان]انتقاد از ملکه حداقل به سه خط مختلف رسیده است
[ترجمه گوگل]نقد حکومت در کنار حداقل سه خط مختلف توسعه یافته است

پیشنهاد کاربران

همسر امپراتور، ملکه



Empress : امپراطور زن - همسر emperor - همون Queen
Emperor : امپراطور مرد - king


کلمات دیگر: