کلمه جو
صفحه اصلی

gar


معنی : سگ ماهی، نیزه ماهی
معانی دیگر : (جانورشناسی) نیزه ماهی (هر یک از ماهی های جنس semionotiformes - بومی آب های شیرین آمریکای شمالی)، (مخفف) ارتش عظیم جمهوری (در جنگ های داخلی آمریکا)، interj : بخدا، سوگند ملایم، نوعی ماهی که ارواره هایی شبیه منقار دارد

انگلیسی به فارسی

(. interj ): بخدا، سوگند ملایم، (جانورشناسی) نوعی ماهی که ارواره هایی شبیه منقار دارد، نیزه ماهی، سگ ماهی


طولانی، نیزه ماهی، سگ ماهی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: gar, gars
• : تعریف: any of various freshwater fish of North and Central America that have hard scales, a long thin body, and a long, toothed snout.

• association formed by men who fought for the north during the american civil war

مترادف و متضاد

سگ ماهی (اسم)
sturgeon, dogfish, garfish, gar, garpike

نیزه ماهی (اسم)
garfish, gar, garpike, swordfish, marlin, marline, lancelet, marlinespike

جملات نمونه

1. J Ed; gar Hoover lied about almost every episode in his career.
[ترجمه ترگمان]ج اد و هوور تقریبا در هر قسمت از زندگیش دروغ گفتند
[ترجمه گوگل]ج اد؛ Gar Hoover در تقریبا هر قسمت در حرفه خود دروغ گفت

2. Les gar ? ons se lavent tr è s vite le matin, ils peuvent le finir en deux minutes.
[ترجمه ترگمان]طرفداران له له؟ امروز صبح زود vite را روشن کنید و دو دقیقه بعد finir را اعلام می کنند
[ترجمه گوگل]لس جار؟ در صورت تمایل می توانید با شماره های زیر تماس حاصل فرمایید

3. Around midnight the gar ? on arrives with beer and sandwiches – caviar sandwiches.
[ترجمه ترگمان]نزدیک نیمه شب؟ با آبجو و ساندویچ caviar میاد
[ترجمه گوگل]حدود نیمه شب صبحانه؟ در می آید با آبجو و ساندویچ - ساندویچ های خاویار

4. Ich verstehe gar nicht warum lauter chinesische Regisseure sich darum reissen solcherart Filme zu drehen.
[ترجمه ترگمان]خدا را شکر که این چنین مرد ثروتمندی است
[ترجمه گوگل]من اصرار نکردم که بخوام چکار کنم

5. I gar there must be a third person involved.
[ترجمه ترگمان]به عقیده من باید شخص سومی هم در این کار دخالت کند
[ترجمه گوگل]من در آنجا باید یک شخص ثالث درگیر باشد

6. Tilo : Nein, eigentlich gar nicht mal.
[ترجمه ترگمان]! ن - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه گوگل]Tilo: Nein، eigentlich gar nicht mal

7. La plupart des gar ? ons aiment le sport, les filles pr é f è rent la musique.
[ترجمه ترگمان]La د gar؟ این دو گروه موسیقی را نمایش می دهند
[ترجمه گوگل]لا پلورپارس؟ در صورت تمایل به ورزش، می توانید از خدمات و امکانات اجاره ای بهره مند شوید

8. Le professur s'approche du petit gar ? on et lui dit:'sois attentif en classe . "
[ترجمه ترگمان]approche s دو petit gar؟ و آن را با او همراه می کند: \"sois attentif en\" (classe attentif en)
[ترجمه گوگل]Le Professur s'approche du petit gar؟ بر روی lui dit: 'sois attentif en classe '

9. Eigentlich hat er sich gar nicht ver ? ndert .
[ترجمه ترگمان]کلاه hat! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! ndert
[ترجمه گوگل]Eigentlich hat er sich gar nicht ver؟ ndert

10. They work in the gar - den, visit friends, read books, or watch TV.
[ترجمه ترگمان]آن ها در لانه gar کار می کنند، از دوستان دیدن می کنند، کتاب می خوانند، یا تلویزیون تماشا می کنند
[ترجمه گوگل]آنها در حوضه کار می کنند، از دوستان بازدید می کنند، کتاب را بخوانند یا تلویزیون تماشا کنند

11. Vielleicht k ? nnen wir heute gar nicht in den Zoo gehen.
[ترجمه ترگمان]Vielleicht کا \"؟\" \"nnen wir\"، \"gar\" در باغ وحش \"باغ وحش\" هستم
[ترجمه گوگل]Vielleicht K nnen wir heute gar nicht در den zoo gehen

12. Barrier cells in gills of the alligator gar.
[ترجمه ترگمان]سلول های Barrier در فلس تمساح alligator
[ترجمه گوگل]سلولهای حاشیه ای در غرقاب آلیاژاتور

13. Fetter Sound: Ohne iPod geht bei Schweini gar nichts.
[ترجمه ترگمان]Fetter صوتی: Ohne iPod geht bei Schweini gar nichts
[ترجمه گوگل]صدای Fetter: Ohne iPod geht bei Schweini nichts gar

14. Der Westen kommt aus der Krise gar nicht mehr heraus?
[ترجمه ترگمان]حضرت اشرف! او در ارتش خدمت می کرد و به او قول داده بود که او را در آنجا نگه دارند؟
[ترجمه گوگل]Der Westen commt aus der Krise gar nicht mehr heraus؟


کلمات دیگر: