کلمه جو
صفحه اصلی

elapsed


معنی : سپری شده، سپری
معانی دیگر : قانون ـ فقه : منقضى

انگلیسی به فارسی

سپری شده، سپری


مترادف و متضاد

سپری شده (صفت)
elapsed, passed

سپری (صفت)
elapsed, expired, finished

جملات نمونه

1. five years elapsed before i heard from him again
پنج سال گذشت تا دوباره از او خبر یافتم.

پیشنهاد کاربران

سپری شده

طی شده , پیموده شده


کلمات دیگر: