کلمه جو
صفحه اصلی

federate


معنی : وابسته، هم پیمان، متحد، متعهد کردن، هم عهد کردن، تشکیل کشورهای متحد دادن
معانی دیگر : تحت لوای فدراسیون درآوردن، همبسته کردن (به صورت فدراسیون)، متعهد کرد

انگلیسی به فارسی

متحد، وابسته، هم‌پیمان، هم‌عهد کردن، متعهد کرد، تشکیل کشورهای متحد دادن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: federates, federating, federated
• : تعریف: to bring together or unite in a federation or league.
مشابه: ally, confederate, league, team
صفت ( adjective )
• : تعریف: united in a federation or league.
مشابه: allied

• join a federation; create a federation
when one state or society federates with another, or when they federate, or are federated, they join together for a common purpose.

مترادف و متضاد

وابسته (صفت)
relative, subordinate, associate, adjective, relevant, affiliate, dependent, related, interdependent, attached, attendant, akin, federate, appurtenant, germane

هم پیمان (صفت)
allegiant, confederate, federate

متحد (صفت)
conjunct, confederate, federate, allied, united, unified, integrated, married

متعهد کردن (فعل)
federate, engage

هم عهد کردن (فعل)
federate

تشکیل کشورهای متحد دادن (فعل)
federate

جملات نمونه

1. Whether to stay in the federated state or become independent is a decision that has to be made by the people.
[ترجمه ترگمان]اینکه آیا ماندن در حالت متحد و یا مستقل شدن، تصمیمی است که باید توسط مردم گرفته شود
[ترجمه گوگل]این که آیا در کشور فدرال ماند یا مستقل شود، تصمیم گیری است که باید توسط مردم انجام شود

2. Federated will not hold a liquidation sale at the Richmond store, as it has been doing at other closing Emporiums.
[ترجمه ترگمان]\" ایالات فدرال فروش در فروشگاه های ریچموند را به فروش نخواهد رساند، همان طور که در حال حاضر مشغول بستن emporiums های پایانی است \"
[ترجمه گوگل]همانطور که در Emporiums های دیگر بسته شده است، فدراسیون نمی تواند فروش انحلال را در فروشگاه ریچموند نگه دارد

3. Representatives for Federated Department Stores could not be reached for comment at press time.
[ترجمه ترگمان]نمایندگان اداره فدرال فدرال برای اظهار نظر در زمان پرس قادر به اظهار نظر نبودند
[ترجمه گوگل]نمایندگان برای فروشگاه های فدرال در زمان مطبوعات نمی توانستند نظر خود را بدست آورند

4. He said Federated will expand its private-label merchandise and mail order.
[ترجمه ترگمان]او گفت که اداره فدرال کالاها و سفارش نامه خصوصی خود را گسترش خواهد داد
[ترجمه گوگل]وی گفت که فدراسیون محصولات خصوصی و سفارش پستی خود را گسترش خواهد داد

5. She moved to Federated late last year to help the firm set up a new emerging markets fund.
[ترجمه ترگمان]او سال گذشته به \"فدرال فدرال\" نقل مکان کرد تا به شرکت در تاسیس یک صندوق جدید در بازارهای درحالظهور کمک کند
[ترجمه گوگل]او در اواخر سال گذشته به فدراسیون منتقل شد تا به شرکت کمک کند تا یک صندوق بازاری نوظهور را راه اندازی کند

6. The remains of the Con federate machinist who was torn to pieces were shoveled into buckets and thrown overboard.
[ترجمه ترگمان]بقایای متحد عضو حزب محافظه کار در حوزه انتخاباتی machinist که تکه تکه شده بود در سطل زباله می ریخت و به دریا پرتاب می شد
[ترجمه گوگل]باقی مانده ماشین ساز فدراسیون که به قطعه ها پاره شد، به سطل ها فرو ریخت و به بیرون ریخت

7. Federated spokeswoman Carol Sanger Tuesday confirmed that the company has retained a law firm but declined to say for what purpose.
[ترجمه ترگمان]\"کارول Sanger\"، سخنگوی فدرال، روز سه شنبه تایید کرد که این شرکت یک شرکت حقوقی را حفظ کرده است، اما از گفتن این موضوع خودداری کرده است
[ترجمه گوگل]سخنگوی فدرال Carol Sanger روز سه شنبه تأیید کرد که این شرکت یک شرکت حقوقی را حفظ کرده است اما برای اینکه منظورش را بگوید، رد کرد

8. Sometimes, federate villages that shared a similar government, would celebrate together.
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات، دهکده های متحد که دولت مشابهی را به اشتراک می گذاشتند، با هم جشن می گرفتند
[ترجمه گوگل]بعضی اوقات روستاهای فدرال که دولت مشابهی را در اختیار دارند، جشن می گیرند

9. Problem of crosscutting federate could be resolved effectively by using Aspect - Oriented programming technology.
[ترجمه ترگمان]مساله متحد crosscutting را می توان با استفاده از تکنولوژی برنامه نویسی Aspect - محور به طور موثر حل کرد
[ترجمه گوگل]مشکل استفاده از فدرر متقاطع می تواند به طور موثر با استفاده از فن آوری برنامه نویسی به صورت محور حل شود

10. The Bridge Federate is a feasible solution to achieve multi - federations interconnection.
[ترجمه ترگمان]پل Bridge یک راه حل عملی برای دستیابی به روابط چند فدراسیون است
[ترجمه گوگل]Bridge Fedder یک راه حل امکان پذیر برای اتصال چندین فدراسیون است

11. The basic situation and federate structure of the warfare simulation based on HLA are introduced.
[ترجمه ترگمان]موقعیت اصلی و ساختار متحد شبیه سازی جنگ براساس HLA معرفی می شوند
[ترجمه گوگل]وضعیت اساسی و ساختار فدرال شبیه سازی جنگ بر اساس HLA معرفی شده است

12. Using the Bridge Federate is one of the approaches to interconnect HLA multiple federations.
[ترجمه ترگمان]استفاده از پل Bridge یکی از رویکردها برای اتصال فدراسیون های چند گانه HLA است
[ترجمه گوگل]استفاده از Bridge Fedder یکی از رویکردهایی است که برای اتصال چندین فدراسیون HLA استفاده می شود

13. In the end, it presents the general process of developing a federate according to the code.
[ترجمه ترگمان]در پایان، فرآیند کلی توسعه یک متحد مطابق با کد را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]در نهایت، روند کلی توسعه یک فدراسیون را بر اساس کد ارائه می دهد

14. The simulation engine ( SE ) is the most important federate among the federations based on HLA.
[ترجمه ترگمان]موتور شبیه سازی (SE)مهم ترین متحد در میان فدراسیون های مبتنی بر HLA است
[ترجمه گوگل]موتور شبیه سازی (SE) مهمترین فدراسیون بین فدراسیون های مبتنی بر HLA است


کلمات دیگر: