کلمه جو
صفحه اصلی

feudalism


معنی : ملوک الطوایفی، فئودالیسم، تیول گرایی
معانی دیگر : نظام فئودالیته، نظام خان خانی (یا ملوک الطوایفی)، زمین داری، تیول داری، زمین سالاری

انگلیسی به فارسی

تیول‌گرایی، فئودالیسم، ملوک‌الطوایفی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: feudalist (adj.), feudalistic (adj.), feudalist (n.)
• : تعریف: a system of economic and political organization, as in Europe in the Middle Ages, in which landholding lords granted lands to vassals in return for service and homage.

• political and social system of medieval europe in which vassals were protected by lords whom they served in times of war
feudalism was a system in which people were given land or protection by people of higher rank, and worked and fought for them in return.

مترادف و متضاد

ملوک الطوایفی (اسم)
feudalism

فئودالیسم (اسم)
feudalism

تیول گرایی (اسم)
feudalism

جملات نمونه

1. that event led to the demise of feudalism
آن رویداد موجب فنای فئودالیسم شد.

2. In cities people talked about science, but feudalism flourished on the land.
[ترجمه ترگمان]در شهرها مردم درباره علوم سخن می گفتند، ولی فئودالیسم روی زمین رواج داشت
[ترجمه گوگل]در شهرها مردم درباره علم صحبت کردند، اما فئودالیسم در سرزمین شکوفا شد

3. Feudalism was not abolished in England until 1660.
[ترجمه ترگمان]فئودالیسم تا سال ۱۶۶۰ در انگلستان منسوخ شد
[ترجمه گوگل]فئودالیسم در انگلستان تا سال 1660 لغو نشد

4. By 1740 European feudalism was in its death throes.
[ترجمه ترگمان]تا سال ۱۷۴۰ ملوک الطوایفی اروپایی در چنگال مرگ به سر می برد
[ترجمه گوگل]در سال 1740، فئودالیسم اروپایی در حال مرگش بود

5. Nevertheless, feudalism was something else as well.
[ترجمه ترگمان]با این وصف، فئودالیسم واقعا چیز دیگری بود
[ترجمه گوگل]با این وجود، فئودالیسم نیز چیز دیگری بود

6. Feudalism was basically bad; modern democracies are good.
[ترجمه ترگمان]فئودالیسم واقعا بد بود؛ دموکراسی های مدرن خوب هستند
[ترجمه گوگل]فئودالیسم اساسا بد بود؛ دموکراسی های مدرن خوب هستند

7. Under feudalism, Marxists argue, the dominant mode of production was based on the ownership of land.
[ترجمه ترگمان]تحت فئودالیسم، مارکسیست های مدعی هستند که شیوه غالب تولید مبتنی بر مالکیت زمین است
[ترجمه گوگل]مارکسیست ها تحت فئودالیسم استدلال می کنند که حالت غالب تولید بر اساس مالکیت زمین است

8. Against imperialism, feudalism and bureaucrat - capitalism, and against capitalism.
[ترجمه ترگمان]در مقابل امپریالیسم، ملوک الطوایفی و bureaucrat، و بر ضد سرمایه داری
[ترجمه گوگل]علیه امپریالیسم، فئودالیسم و ​​بوروکرات - سرمایه داری و علیه سرمایه داری

9. In ZHANG's "New Legend", the downfallen feudalism with rich color of colony is adopted to describe the characters, becoming permanent artistic typical models in Chinese modern modern literature.
[ترجمه ترگمان]در \"افسانه جدید\"، the ملوک الطوایفی با رنگ غنی کلونی برای توصیف شخصیت هایی که در ادبیات مدرن امروزی چین الگوهای عادی هنری دارند، اتخاذ می شود
[ترجمه گوگل]در افسانه جدید ZHANG، فئودالیسم سقوط کرده با رنگ غنی مستعمره برای توصیف شخصیت ها، تبدیل شدن به مدل های مدرن مدرن مدرن در ادبیات مدرن مدرن مدرن چینی است

10. Feudal society replaced slavery society, capitalism supplanted feudalism, and, after a, socialism will necessarily supercede capitalism.
[ترجمه ترگمان]جامعه Feudal جای جامعه برده داری را گرفت، و نظام فئودالیته در جای خود قرار گرفت، و پس از یک انقلاب، سوسیالیسم لزوما نظام سرمایه داری را به خطر خواهد انداخت
[ترجمه گوگل]جامعه فئودال جایگزین جامعه برده داری شد، سرمایه داری فئودالیسم را جایگزین کرد و پس از آن، سوسیالیسم ضرورتا سرمایه داری را سوق می دهد

11. Under maintenance feudalism rule premise, attention textbook scientific nature and inappropriateness.
[ترجمه ترگمان]تحت قانون حفظ نظام فئودالیته، توجه به طبیعت علمی کتاب درسی و نامناسب بودن را مورد توجه قرار می دهد
[ترجمه گوگل]تحت نظارت بر فئودالیسم حاکمیت، توجه کتاب درسی علمی طبیعت و نامناسب است

12. The meagerness of Chinese feudalism is evidenced by the absence of any real medieval productive cities.
[ترجمه ترگمان]عدم وجود نظام فئودالیته ای چین در غیاب هر شهر تولیدی واقعی قرون وسطایی، مشهود است
[ترجمه گوگل]بی توجهی فئودالیسم چینی به دلیل فقدان هر شهر تولید کننده قرون وسطایی واقعی است

13. Roman feudalism produced legal rules and legal institutions strikingly similar to English feudalism.
[ترجمه ترگمان]نظام فئودالیته رومی قوانین قانونی و موسسات حقوقی را کاملا شبیه به ملوک الطوایفی انگلیسی تولید می کرد
[ترجمه گوگل]فئودالیسم رومی قوانین حقوقی و نهادهای قانونی را به نحوی شبیه به فئودالیسم انگلیسی می سازد

14. Deviate from socialism and China will inevitably retrogress to semi - feudalism and semi - colonialism .
[ترجمه ترگمان]deviate از سوسیالیسم و چین به ناچار به نیمه - و نیمه استعمار تبدیل خواهند شد
[ترجمه گوگل]از سوی سوسیالیسم متزلزل می شود و چین به ناچار به نیمه فئودالیسم و ​​نیمه مستعمراتی عقب نشینی خواهد کرد


کلمات دیگر: