1. In capitalist society the fetishism of commodities sustains the view that the accumulation of surplus value is a property of commodities themselves.
[ترجمه ترگمان]در جامعه سرمایه داری، fetishism کالاها این دیدگاه را حفظ می کنند که انباشت ارزش مازاد، دارایی خود کالا است
[ترجمه گوگل]فانتزی کالاها در جامعه سرمایه داری، این دیدگاه را تضمین می کند که تجمع ارزش اضافی یک مالکیت کالاهای خود است
2. Fetishism also derives from the early polymorphous perversity of infant sexuality.
[ترجمه ترگمان]fetishism همچنین از معمای چند ملیتی تمایلات جنسی نوزاد نیز ناشی می شود
[ترجمه گوگل]فتیشیسم همچنین از انحراف چند مورف جنسی جنس نوزاد تشکیل شده است
3. But since technology fetishism has the monopoly on development right now, it needs some competition.
[ترجمه ترگمان]اما از آنجا که تکنولوژی fetishism در حال حاضر حق انحصار را در دست دارد، به رقابتی نیاز دارد
[ترجمه گوگل]اما از آنجایی که فتیشیسم تکنولوژی انحصار در حال توسعه است، اکنون به رقابت نیاز دارد
4. This tale of export fetishism tells us how Germany looks abroad for demand to kick-start its recoveries and explains why its trade balance rises in the early phase of the cycle.
[ترجمه ترگمان]این داستان مربوط به صادرات به ما می گوید که چگونه آلمان به دنبال تقاضا برای شروع بهبود خود به خارج از کشور نگاه می کند و توضیح می دهد که چرا تعادل تجاری آن در مرحله اولیه چرخه افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]این داستان فانتزی صادراتی به ما می گوید که چگونه آلمان به دنبال درخواست برای بازپرداخت بدهی های خود در خارج از کشور است و توضیح می دهد که چرا تعادل تجاری خود را در فاز اولیه چرخه افزایش می دهد
5. The commodity fetishism is the verge of modern society detected by Hegel's Master - Slave dialectics.
[ترجمه ترگمان]این کالا در آستانه جامعه مدرنی است که توسط دیالوگ های مس تر - برده هگل شناسایی شده است
[ترجمه گوگل]فتیشیسم کالا دروازه جامعه مدرن است که توسط دیالکتیک استاد - برده هگل شناسایی شده است
6. The Fetishism of the Commodity and its Secret.
[ترجمه ترگمان]The کالا و راز آن
[ترجمه گوگل]طلسم کالا و راز آن
7. As wrong ideas, commodity fetishism and currency fetishism is of cognitive ability instead of morality.
[ترجمه ترگمان]به عنوان ایده های نادرست، fetishism کالا و fetishism واحد پول به جای اخلاق، توانایی شناختی دارند
[ترجمه گوگل]به عنوان ایده های اشتباه، طلسم کالا و طلسم ارز، از توانایی شناختی به جای اخلاق است
8. The banking system, inflated by British home fetishism and dodgy American loans, has experienced a trauma.
[ترجمه ترگمان]سیستم بانکی که توسط fetishism خانگی انگلستان و dodgy از وام های آمریکا متورم شده، دچار یک ضربه روحی شده است
[ترجمه گوگل]سیستم بانکی، که از طریق طلسم خانه های بریتانیایی و وام های آمریکایی منفجر شده است، آسیب دیده است
9. The corrosiveness of commodity fetishism, the breakout of collective life, and the loss of the cultural critic and spiritual precursor, all of these become new crisis of postmodernism.
[ترجمه ترگمان]ظهور مجدد کالا، شکست زندگی جمعی و از دست دادن منتقدان فرهنگی و پری کورسور معنوی، همه اینها بحران های جدیدی از فرامدرن گرایی می شوند
[ترجمه گوگل]خوردگی عرفان کالا، شکستن زندگی جمعی و از بین رفتن منتقد فرهنگی و پیشینی معنوی، این همه بحران جدید پسامدرنیسم است
10. In the linguistic context between man and Nature, fetishism is an inevitable cultural factor.
[ترجمه ترگمان]در زمینه زبان شناسی میان انسان و طبیعت، fetishism یک عامل فرهنگی غیرقابل اجتناب است
[ترجمه گوگل]در زمینه زبانی بین انسان و طبیعت، فتیشیسم عامل فرهنگی اجتناب ناپذیر است
11. Technology fetishism is so easy to quantify that it forces out the more complex creative analysis.
[ترجمه ترگمان]سنجش فن آوری آنقدر آسان است که تجزیه و تحلیل خلاقانه پیچیده تر را به وجود می آورد
[ترجمه گوگل]فانتزی تکنولوژی به اندازه کافی اندازه گیری می شود که از تجزیه و تحلیل پیچیده تر خلاق اجتناب می کند
12. Eating chocolate helps fetishism, if you know what I mean.
[ترجمه ترگمان]خوردن شکلات به fetishism کمک می کند، اگر می دانید منظورم چیست
[ترجمه گوگل]خوردن شکلات به فتیشیسم کمک می کند، اگر شما می دانید منظور من چیست
13. What the officials of these states ignore is that the age of fetishism is over, and importing military hardware increases dependence.
[ترجمه ترگمان]آنچه که مقامات این کشورها آن را نادیده می گیرند این است که سن fetishism بیش از حد است و وارد کردن سخت افزار نظامی وابستگی را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]مقامات این ایالت ها نادیده گرفته شده است که سن طلسم شدن پایان یافته است و واردات سخت افزار نظامی باعث افزایش وابستگی می شود
14. From a veteran who we had thought was vanishing up the cul-de-sac of his own thriller fetishism (Femme Fatale, The Black Dahlia), here is a dazzling renewal.
[ترجمه ترگمان]از یک کهنه سرباز کهنه کار که ما تصور کرده بودیم در بن بست of (de Fatale، یا Dahlia سیاه)در حال ناپدید شدن است، این یک تجدید خیره کننده است
[ترجمه گوگل]از جانبازانی که فکر میکردیم فستیوال طلسم هیجان (Femme Fatale، The Black Dahlia) را از بین میبرد، در اینجا تجدید خیره کننده است