کلمه جو
صفحه اصلی

gentry


معنی : تربیت، اصالت، مردمان محترم و با تربیت
معانی دیگر : طبقه ی بالای اجتماع، نجیب زادگان، اشراف، (انگلیس - طبقه ی زمینداران کلان که مقامشان از اشراف پایین تر بود) ارباب زاده، طبقه ی ویژه ای از مردم، (مهجور) امتیاز اشرافی، مقام والا، ادب

انگلیسی به فارسی

مردمان محترم و با تربیت، اصالت، تربیت، ادب


دایی، اصالت، تربیت، مردمان محترم و با تربیت


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: people who come from families of high social standing.
مشابه: society

- She'd grown up among the gentry and felt perfectly comfortable in the posh country club.
[ترجمه ترگمان] او در میان نجیب زادگان بزرگ شده بود و در باشگاه ورزشی خیلی راحت احساس راحتی می کرد
[ترجمه گوگل] او در میان بزرگان رشد کرد و در کلوپ کشور شیک کاملا احساس راحتی کرد

(2) تعریف: in England, members of the upper middle class just below the nobility.

• people of good birth and breeding; aristocracy
the gentry are people of high social status; a formal word.

مترادف و متضاد

تربیت (اسم)
manner, steerage, cultivation, civility, nurture, upbringing, pedagogy, gentry, gentrice, pedagogics

اصالت (اسم)
originality, gentility, gentry, gentrice

مردمان محترم و با تربیت (اسم)
gentry

nobility


Synonyms: high society, upper class, aristocracy


جملات نمونه

1. landed gentry
اشراف زمین دار

2. all the gentry of england supported him
همه ی اشراف انگلیس طرفدار او بودند.

3. the newspaper gentry
قشر روزنامه نویسان

4. the moneyed power of the gentry
توان پولی نجبا،قدرت مالی نجبا

5. he was greeted by the local gentry
محترمین محلی به او خوشامد گفتند.

6. the war took the lives of the pride of english gentry
جنگ گل های سرسبد خانواده های اشرافی انگلیس را به کشتن داد.

7. The so - called golden - collar gentry are essentially nothing but brain - workers with high income.
[ترجمه ترگمان]نجیب - که به اصطلاح golden نامیده می شوند در اصل چیزی جز کارگران مغز با درآمد بالا نیستند
[ترجمه گوگل]به اصطلاح دونده طلایی یقه عمدتا چیزی نیست جز مغز - کارگران با درآمد بالا

8. Hutton was no tourist from the sheltered gentry.
[ترجمه ترگمان]Hutton یک توریست از طبقه مرفه نبود
[ترجمه گوگل]هاتون از دینی پناهنده هیچ گردشگری نبود

9. They were old gentry, tolerated because they were permanently in decline and had fallen prey to drink and idleness.
[ترجمه ترگمان]آنان نجیب و نجیب بودند، چون همیشه در حال افول بودند و دست خوش تنبلی و تنبلی شده بودند
[ترجمه گوگل]آنها دایی قدیم بودند، تحمل کردند، زیرا آنها دائما در حال فروپاشی بودند و طغیان نوشیدن و ناتوانی خود را به دست آوردند

10. Other local gentry families were less fortunate in overcoming the crisis produced by some of their members.
[ترجمه ترگمان]خانواده های متوسط دیگر نیز در غلبه بر بحران تولید شده توسط برخی از اعضای خود، از اقبال کمتری برخوردار بودند
[ترجمه گوگل]دیگر خانواده های مذهبی محلی در غلبه بر بحران ناشی از برخی از اعضای خود کمتر خوش شانس بودند

11. The landed gentry planted for their grandchildren avenues of hardwood that they themselves would never see.
[ترجمه ترگمان]نجیب زادگان landed برای their از چوب سخت کار گذاشته بودند که خود هرگز آن را نمی دیدند
[ترجمه گوگل]دهقانان سرزمین برای راههای نوه هایشان از چوب های جنگلی کاشته شده بودند که آنها هرگز نمی دیدند

12. Gentry still owed Mr Tilly $000, a fact he failed to mention when he was arrested.
[ترجمه ترگمان]gentry هنوز به آقای Tilly بدهکار بود، یک حقیقت که وقتی دستگیر شد نتوانست ذکری به میان آورد
[ترجمه گوگل]آقای گری تیلی هنوز هزار دلار را به عهده داشت، واقعیتی که وی هنگام دستگیری اش نتوانست آن را ذکر کند

13. Gentry was stopped May 2 199 for weaving and failed a roadside sobriety test.
[ترجمه ترگمان]gentry در ۲ ماه مه ۱۹۹ مورد برای weaving متوقف شد و یک تست sobriety در کنار جاده بدست آورد
[ترجمه گوگل]گوستریو در 199 مه سال 2000 برای تفتیش متوقف شد و یک آزمون تردید در کنار جاده ها را شکست

14. Several more substantial gentry houses can still be found in the rural parts of Dronfield's large parish.
[ترجمه ترگمان]چندین خانه بزرگ دیگر نیز در بخش های روستایی بخش بزرگی از Dronfield یافت می شوند
[ترجمه گوگل]چندین خانه مدرن بزرگتر همچنان در بخش های روستایی کلیسای بزرگ Dronfield یافت می شود

15. It was an everyday occurrence for the gentry to bed maidservants.
[ترجمه ترگمان]این یک حادثه روزمره برای افراد طبقه متوسط بود
[ترجمه گوگل]این یک رویداد روزمره برای کاردانان مذهبی بود

16. Better be the head of the yeomanry than the tail of the gentry.
[ترجمه ترگمان]از the هم بهتر است
[ترجمه گوگل]بهتر از رؤیای یوحنا از دم دهقانان است

He was greeted by the local gentry.

محترمین محلی به او خوشامد گفتند.


the newspaper gentry

قشر روزنامه‌نویسان


All the gentry of England supported him.

همه‌ی اشراف انگلیس طرفدار او بودند.


پیشنهاد کاربران

آدم با تربیت

افراد کلاس بالا، نجیب زاده، آقازاده، طبقه اجتماعی بالا



کلمات دیگر: