کلمه جو
صفحه اصلی

featureless


معنی : بدون سیما یا جنبه بخصوص
معانی دیگر : بدون سیمایاجنبه بخصوص

انگلیسی به فارسی

بدون سیما یا جنبه به‌خصوص


بی نظیر، بدون سیما یا جنبه بخصوص


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: lacking distinctive or interesting characteristics.

- featureless terrain
[ترجمه ترگمان] سرزمین های بی شکل
[ترجمه گوگل] بی نظیر زمین

• lacking distinctive features, uninteresting, drab
something that is featureless has no interesting features or characteristics.

مترادف و متضاد

بدون سیما یا جنبه بخصوص (صفت)
featureless

nondescript


Synonyms: bland, characterless, faceless, forgettable, nameless, plain, stark, unadorned


جملات نمونه

1. Singularity is almost invariably a clue. The more featureless and commonplace a crime is, the more difficult is it to bring it home.
[ترجمه ترگمان]singularity تقریبا همیشه سر نخ است هر چیزی که در هر صورت و هر چیز پیش پاافتاده و بی شکل باشد، دشوارتر است که آن را به خانه بیاورد
[ترجمه گوگل]انحصار تقریبا همیشه یک سرنخ است جنایت بزرگتر و شایعتر است، سخت تر آن است که آن را به خانه بیاوریم

2. Malone looked out at the grey-green featureless landscape.
[ترجمه ترگمان]دکتر مالون به منظره بی روح و بی شکل اشاره کرد
[ترجمه گوگل]مالون از چشم انداز بی نظیر خاکستری و سبز نگاه کرد

3. The countryside is flat and featureless.
[ترجمه ترگمان]حومه شهر صاف و مسطح است
[ترجمه گوگل]حومه مسطح و بی نظیر است

4. It was one of those featureless, slightly off-centre voices.
[ترجمه ترگمان]این یکی از آن صداهای غیر یکنواخت و کمی دورتر بود
[ترجمه گوگل]این یکی از آن صداهای بی نظیر و کمی خاموش بود

5. In the middle of these otherwise featureless plains is a striking range of mountains.
[ترجمه ترگمان]در وسط این مناطق غیر یکنواخت، گستره وسیعی از کوه ها وجود دارد
[ترجمه گوگل]در وسط این دیوارهای غیر قابل انعطاف، یک کوه قابل توجه است

6. Individual films were separated by a 10 second featureless blue field.
[ترجمه ترگمان]فیلم های فردی با یک میدان آبی بی شکل ۱۰ ثانیه ای از هم جدا شدند
[ترجمه گوگل]فیلم های فردی با یک میدان آبی بدون نقطه 10 ثانیه جدا شدند

7. Down those featureless slopes the rainwater drained, forming streams and rivers that began to erode the rock.
[ترجمه ترگمان]از آن شیب های ناموزون، آب باران زه کشی شد، نهرها و رودخانه ها را تشکیل داد که سنگ ها را از بین می برد
[ترجمه گوگل]پایین آن شیب های بدون ظاهر آب باران تخلیه شده، تشکیل جریان ها و رودخانه ها که شروع به تخریب سنگ

8. For the rest, the terrain was mainly featureless sand with the dunes constantly moving.
[ترجمه ترگمان]برای بقیه، زمین به طور عمده بی شکل بود و تپه های شنی به طور پیوسته در حال حرکت بودند
[ترجمه گوگل]برای بقیه، زمین عمدتا بدون شن و ماسه بود که دائما در حال حرکت بودند

9. Everyone stared, their blank, featureless masks almost macabre.
[ترجمه ترگمان]همه به چهره های سفید و بی شکل و بی شکل آن ها خیره شده بودند
[ترجمه گوگل]همه خیره شده بودند، خالی و بی نظیر ماسک تقریبا غم انگیز بود

10. Out of a starting point in a constant featureless environment, life spontaneously diversified.
[ترجمه ترگمان]از یک نقطه شروع در یک محیط یکنواخت ثابت، زندگی به طور خودبخود diversified می شود
[ترجمه گوگل]از یک نقطه شروع در محیط بی نظیر ثابت، زندگی خود به خودی متنوع است

11. The print itself is featureless and does nothing visually to capture the attention or involve the emotions.
[ترجمه ترگمان]خود چاپ، یکنواخت است و هیچ چیز را به صورت بصری برای جلب توجه و یا درگیر کردن احساسات انجام نمی دهد
[ترجمه گوگل]چاپ خود بی نظیر است و هیچ چیز بصری برای جذب توجه و یا شامل احساسات

12. Yet in the middle of these featureless plains snakes a striking range of peaks.
[ترجمه ترگمان]با این حال، در وسط این دشت های متروک، در میان ماره ای بی شکل، ردیفی از قله های زیبا دیده می شد
[ترجمه گوگل]با این حال، در وسط این دشت های بی نظیر، دامنه قابل توجهی از قله ها را می بیند

13. It was flat, featureless coastline.
[ترجمه ترگمان]این یک خط ساحلی مسطح و یکنواخت بود
[ترجمه گوگل]این مسطح، خط ساحلی نبود

14. We trudged out onto a cobbled, sunbaked pan, featureless but for a rough semicircle of basalt rocks.
[ترجمه ترگمان]با زحمت از روی سنگ فرش شده به راه افتادیم و به طرف یک تکه سنگ فرش شده که از سنگ های سیاه ساخته شده بود عبور کردیم
[ترجمه گوگل]ما بر روی یک تابه کباب شده، آفتابگردان، بدون ظرافت، اما برای نیمه خفیف سنگ های بازالت، از آن استفاده کردیم

15. Lake Eyre might be the bleakest, most featureless place on Earth—a flat, arid salt sink in Australia with only the horizon to define its 700 square miles.
[ترجمه ترگمان]دریاچه ایر ممکن است the، most مکان روی زمین باشد، نمک خشک و لم یزرع در استرالیا تنها با افق برای مشخص کردن ۷۰۰ مایل مربع آن در نظر گرفته می شود
[ترجمه گوگل]دریاچه Eyre ممکن است باریک ترین و بدون ظاهر ترین نقطه در زمین - یک تخت و نمک خشک نمک در استرالیا با تنها افق برای تعریف آن 700 مایل مربع است

پیشنهاد کاربران

بدون ویژگی خاص


کلمات دیگر: