کلمه جو
صفحه اصلی

garish


معنی : زننده، شعله ور، دارای زرق و برق زیاد
معانی دیگر : جلف، بیش از حد رنگارنگ و تو ذوق بزن، (عطر) تند، (به طور ناخوشایندی) مزین و رنگین، بد آراسته

انگلیسی به فارسی

زننده، دارای زرق و برق زیاد، شعله ور


قرمز، شعله ور، زننده، دارای زرق و برق زیاد


انگلیسی به انگلیسی

• bright, extremely colorful; gaudy, loud, tacky, clashing; excessively ornamented
something that is garish is unpleasantly bright and noticeable.

مترادف و متضاد

زننده (صفت)
hideous, vile, gaunt, spicy, sharp, harsh, tart, acrid, nasty, repulsive, repellent, acrimonious, striking, garish, striker, mordant, nippy, odoriferous, poignant, forbidding, squalid, biting, loathsome, lurid, repugnant, fulsome, disgusting, pungent, stinking, scabrous, glassy, indign, loathly, pit-a-pat

شعله ور (صفت)
alight, afire, flaring, garish, aflame, inflammable

دارای زرق و برق زیاد (صفت)
garish

flashy, tasteless


Synonyms: blatant, brassy, brazen, cheap, chintzy, flaunting, gaudy, glaring, glittering, kitschy, loud, meretricious, ornate, ostentatious, overdone, overwrought, raffish, screaming, showy, tawdry, tinsel, vulgar


Antonyms: discreet, modest, normal, plain, tasteful


جملات نمونه

1. garish colors
رنگ های جلف

2. garish perfume
عطر تند

3. It's a little too garish for my taste.
[ترجمه ترگمان]برای ذائقه من هم کمی پر زرق و برق است
[ترجمه گوگل]برای طعم و مزه من کمی صاف است

4. They climbed the garish purple-carpeted stairs.
[ترجمه ترگمان]از پله های مفروش ارغوانی رنگ بالا رفتند
[ترجمه گوگل]آنها از پله های ارغوانی پر از قالی بافته شده بالا رفتند

5. He was wearing a garish T-shirt underneath his shirt.
[ترجمه ترگمان]پیراهنی پر زرق و برق زیر پیراهنش به تن داشت
[ترجمه گوگل]او پیراهن زیر پیراهن خود را پوشید

6. Many of the rugs are too garish for my taste.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از فرش ها برای ذائقه من خیلی پر زرق و برق هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از قالیها برای طعم و مزه من خیلی خشن هستند

7. Her hair had been dyed a garish shade of red.
[ترجمه ترگمان]موهایش رنگ قرمز رنگی به رنگ قرمز رنگ زده بود
[ترجمه گوگل]موهای او رنگ سایه قرمز رنگ شده بود

8. Her friends came to visit in garish canoes, landed and partied and paddled home in the purple sunrise.
[ترجمه ترگمان]دوستانش با canoes پر زرق و برق به خانه آمدند، نشستند و جشن گرفتند و در سپیده دم ارغوانی به خانه بازگشتند
[ترجمه گوگل]دوستانش به قایقرانی های خیره کننده می آمدند، فرود می آمدند و به زمین می لرزیدند و در طلوع آفتاب بنفش قرار می گرفتند

9. The streets are lined with garish neon signs.
[ترجمه ترگمان]خیابان ها با نشانه های پر زرق و برق پر زرق و برق در خیابان ها صف کشیده اند
[ترجمه گوگل]خیابان ها با نشانه های نئون صورتی پوشانده شده اند

10. And the garish casinos were wonderful opportunities for failure.
[ترجمه ترگمان]و کازینوها پر زرق و برق فرصت های خوبی برای ناکامی بودند
[ترجمه گوگل]و کازینو های خشن فرصت شگفت انگیزی برای شکست بود

11. The garish front of the Pizza Eater blossomed.
[ترجمه ترگمان]نمای پر زرق و برق the Eater شکوفه کرد
[ترجمه گوگل]جبهه صاف پیتزای زودگذر شکوفا شد

12. By their loud, garish colours, their swift, violent painting style and their continuing relationship with the figurative.
[ترجمه ترگمان]با آن رنگ های زننده و پر زرق و برق، سبک نقاشی تند و تند خود و ارتباط مستمر آن ها با فیگوراتیو
[ترجمه گوگل]با صدای بلند، رنگ های روشن، سبک رنگ آمیزی سریع و خشونت آمیز و ارتباط دائمی خود با شکل گرایانه

13. In some ways, Taylor is an unusual candidate to be the connoisseur of such a garish spectacle.
[ترجمه ترگمان]به هر حال، تیلور یک کاندیدای غیر معمول است که از این منظره پر زرق و برق خبر دارد
[ترجمه گوگل]در بعضی موارد، تیلور یک نامزد غیر معمول است که به عنوان خبره چنین عینک آفتابی شناخته می شود

14. Casinos sport the same slot machines, the same gaming tables, the same garish and stunningly ugly carpet.
[ترجمه ترگمان]همان machines، همان میز قمار، همان میزه ای بازی، همان فرش زشت و پر زرق و برق، همان فرش زشت و پر زرق و برق
[ترجمه گوگل]کازینو ها ماشین های مشابه اسلات، همان جداول بازی، همان قالی زرق و برقدار و زشتی را دارند

garish colors

رنگ‌های جلف


garish perfume

عطر تند


پیشنهاد کاربران

جیغ ( در مورد رنگ و لباس )


کلمات دیگر: