1. He was dominated by greedy egotism.
[ترجمه ترگمان]خودپسندی greedy او را تحت سلطه خود درآورد
[ترجمه گوگل]او توسط خودخواهی حریص تحت سلطه بود
2. He is conscious of his egotism and takes a fearful joy in it.
[ترجمه ترگمان]او خود را از خودخواهی خویش احساس می کند و لذتی وحشتناک در آن می برد
[ترجمه گوگل]او از خودخواهی خود آگاه است و لذت ترساننده را در آن می گیرد
3. Egotism is the source and summary of all faults and miseries. Thomas Carlyle
[ترجمه ترگمان]egotism منبع و خلاصه همه خطاها و بدبختی ها است توماس Carlyle
[ترجمه گوگل]Egotism منبع و خلاصه ای از همه گسل ها و بدبختی ها است توماس کارلی
4. It shows the extent of his egotism, and gives more evidence of his distorted values.
[ترجمه ترگمان]آن میزان خودخواهی او را نشان می دهد و شواهد بیشتری از ارزش های تحریف شده او می دهد
[ترجمه گوگل]این میزان خودخواهی او را نشان می دهد و شواهد بیشتری از ارزش های تحریف شده اش می دهد
5. Mastery passes often for egotism. Johann Wolfgang von Goethe
[ترجمه ترگمان]مهارت اغلب به خاطر خودپرستی است یوهان ولفگانگ ون گوته
[ترجمه گوگل]تسلط اغلب برای خودخواهی منتقل می شود یوهان ولفگانگ فون گوته
6. A personality of smallness and egotism and petty underhandedness seemed to emanate from the letters themselves.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که نوعی کوچکی از کوچکی و خودخواهی و underhandedness کوچک از حروف الفبا بیرون می آید
[ترجمه گوگل]به نظر میرسد شخصیت کوچک و خودخواهانه و سوءاستفاده کوچک از خود نامههاست
7. He was helpless under the reign of his egotism.
[ترجمه ترگمان]او در زیر سلطه خودخواهی خویش ناتوان بود
[ترجمه گوگل]او تحت سلطه خودخواهی او بود
8. Cunning egotism: if I cannot brag of knowing something, then I brag of not knowing it; at any rate, brag.
[ترجمه ترگمان]حیله گرانه ای بود: اگر من قادر به دانستن چیزی نبودم، به هر حال لاف می زدم؛ به هر حال لاف می زدم
[ترجمه گوگل]خودخواهی حیله گر: اگر نمی توانم چیزی را بدانم، پس از آن نمی توانم آن را شناختم؛ به هر حال، لاف زدن
9. Apology be only egotism wrong side out.
[ترجمه ترگمان] معذرت خواهی تنها خودخواهی - ه
[ترجمه گوگل]عذرخواهی فقط خودخواهی است
10. Egotism : The art of seeing in yourself what others cannot see.
[ترجمه ترگمان]egotism: هنر دیدن در خودتان آنچه دیگران نمی توانند ببینند
[ترجمه گوگل]Egotism: هنر دیدن در خودی که دیگران نمی توانند ببینند
11. Of all things, banish the egotism out of your conversation.
[ترجمه ترگمان]از همه چیز، the را از conversation دور کنید
[ترجمه گوگل]از همه چیز، انزوا را از گفتگو خود بیرون کنید
12. Egotism produces disrespectful attitudes toward others.
[ترجمه ترگمان]egotism رفتارهای غیر محترمانه تری نسبت به دیگران ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]Egotism نگرش های بی احترامی به دیگران ایجاد می کند
13. Egotism is the anesthetic that dulls the pain of stupidity.
[ترجمه ترگمان]egotism داروی بی هوشی است که درد را تسکین می دهد
[ترجمه گوگل]Egotism بیهوشی است که درد از حماقت را خفه می کند
14. His egotism had never taken the crude form of desiring a dull wife.
[ترجمه ترگمان]خودخواهی او هرگز شکل ناهنجار همسرش را به خود نگرفته بود
[ترجمه گوگل]خودخواهی او هرگز از شکل خام خواستن یک همسر غمگین نگرفت
15. Thus, the formula of threatened egotism combines something about the person with something about the situation.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، فرمول خودپرستی تهدید کننده چیزی در مورد فرد با چیزی در مورد وضعیت ترکیب می کند
[ترجمه گوگل]بنابراین، فرمول انزوا تهدید شده، چیزی درباره شخص را با چیزی در مورد وضعیت ترکیب می کند