1. the fascinating beauty of that spanish dancer
گیرایی شیداگر آن رقاصه ی اسپانیایی
2. esfahan's jom'a mosque is fascinating
مسجد جمعه ی اصفهان مجذوب کننده است.
3. The book gives a fascinating insight into Mrs Blair's character.
[ترجمه اس پی جی] این کتاب بینش حیرت انگیزی به خانم بلر میدهد.
[ترجمه ترگمان]این کتاب بینش جالبی به شخصیت خانم بلر می دهد
[ترجمه گوگل]این کتاب بینش جذابی را برای شخصیت خانم بلر به ارمغان می آورد
4. I find the natural world endlessly fascinating.
[ترجمه کورش] من دنیای طبیعی را بی نهایت جذاب می دانم
[ترجمه ترگمان]من دنیای طبیعی را بی نهایت جذاب می یابم
[ترجمه گوگل]من دنیای طبیعی را بی وقفه جذاب می شمارم
5. He told some fascinating tales about his life in India.
[ترجمه ترگمان]او در مورد زندگی خود در هند داستان های جالبی را تعریف کرد
[ترجمه گوگل]او به برخی از داستان های شگفت انگیز درباره زندگی اش در هند گفت
6. Hong Kong is a vibrant, fascinating city.
[ترجمه ترگمان]هنگ کنگ یک شهر پر جنب و جوش و پر جنب و جوش است
[ترجمه گوگل]هنگ کنگ یک شهر پر جنب و جوش و جذاب است
7. The museum has a fascinating collection of Celtic artifacts.
[ترجمه ترگمان]این موزه مجموعه جالبی از آثار باستانی سلتیک را دارد
[ترجمه گوگل]این موزه دارای یک مجموعه جذاب از آثار سلتی است
8. The museum houses a fascinating miscellany of nautical treasures.
[ترجمه ترگمان]در موزه گنجینه های بسیار جالبی از جواهرات دریایی دیده می شود
[ترجمه گوگل]این موزه حاوی گنجینه های جالب دریایی است
9. They are carrying out/conducting/doing some fascinating research into/on the language of dolphins.
[ترجمه ترگمان]آن ها انجام \/ انجام برخی تحقیقات جذاب به زبان دلفین ها را انجام می دهند \/ انجام می دهند
[ترجمه گوگل]آنها انجام / انجام / انجام برخی از تحقیقات جذاب را به / در زبان دلفین ها انجام می دهند
10. I found the whole film fascinating.
[ترجمه آرش امیری] به نظرم کل فیلم دلربا بود
[ترجمه ترگمان]من کل فیلم را جذاب یافتم
[ترجمه گوگل]من کل فیلم را جذاب دیدم
11. The teacher brought history alive with fascinating stories.
[ترجمه ترگمان]معلم تاریخ را با داستان های شگفت انگیز زنده کرد
[ترجمه گوگل]معلم داستان را با داستان های جالب به دست آورد
12. She's such a fascinating lecturer - I was hanging on to her every word.
[ترجمه ترگمان]او یک سخنران جذاب و جذاب است - هر کلمه را به او می گفتم
[ترجمه گوگل]او چنین استاد برجسته ای است - من هر کلمه ای را به آن آویزان کردم
13. I fail to see what women find so fascinating about him.
[ترجمه ترگمان]نمی دانم چه زنی این همه مسحور کننده است
[ترجمه گوگل]من نمیتوانم ببینم که زنان در مورد او چقدر جذاب هستند
14. It would be fascinating to discover more about the town's history.
[ترجمه ترگمان]کشف چیزهای بیشتر در مورد تاریخ شهر بسیار جالب خواهد بود
[ترجمه گوگل]برای تماشای بیشتر در مورد تاریخ شهر جذاب خواهد بود