1. the farthermost points of the world
اقصی نقاط عالم
2. These are usually located farthermost from the stage, where you can't see anything without the help of a pair of binoculars.
[ترجمه ترگمان]اینها معمولا farthermost از روی صحنه هستند، جایی که شما نمی توانید چیزی بدون کمک یک جفت دوربین چشمی ببینید
[ترجمه گوگل]اینها معمولا بیشتر از صحنه قرار می گیرند، جایی که هیچ چیز را بدون کمک یک جفت دوربین دوچشمی می بینید
3. Farthermost transmission distance is 34 kilometers between the campus.
[ترجمه ترگمان]فاصله انتقال farthermost ۳۴ کیلومتر بین این پردیس می باشد
[ترجمه گوگل]فاصله دورترین فاصله بین پردیس 34 کیلومتر است
4. One farthermost is to be in capital airport, he rode the bicycle of 3 hours to just arrive from the company.
[ترجمه ترگمان]یک farthermost قرار است در فرودگاه پایتخت باشد، او دوچرخه ۳ ساعت را طی کرد تا فقط از شرکت وارد شود
[ترجمه گوگل]یکی از مهمترین موارد این است که در فرودگاه پایتخت قرار گیرد، دوچرخه را از ساعت 3 صبح به راننده وارد کرد
5. Be in China, farthermost from the sea place is big northwest.
[ترجمه ترگمان]در چین باشید، farthermost از محل دریا در شمال غرب بزرگ است
[ترجمه گوگل]در چین، در بیشتر قسمت های دریایی شمال غربی بزرگ است
6. Science can kill as well as create; technology can deaden the human spirit or lift it to the farthermost corners of our imaginations.
[ترجمه ترگمان]علم می تواند به همان خوبی خلق شود؛ فن آوری می تواند روح انسان را بی اثر کند و یا آن را به گوشه و کنار تصورات ما برساند
[ترجمه گوگل]علم میتواند کشتن و همچنین ایجاد کند؛ فناوری می تواند روح انسان را از بین ببرد و یا آن را به گوشه های دورتر تصورات ما برساند
7. They are major come from Hunan, Hubei, Jiangxi and Henan, going to farthermost place is Guangdong.
[ترجمه ترگمان]آن ها از هونان، هوبی، Jiangxi و Henan می آیند و به place می روند
[ترجمه گوگل]آنها بزرگتر از هونان، هوبئی، جیانگشی و هنان می آیند و به جایی می رسند که گوانگدونگ است
8. In embryo the 10th week, from the artery between the section in unripe condyle blood supplies farthermost part, still maintain did not split up condition.
[ترجمه ترگمان]در جنین در هفته دهم، از سرخرگ موجود در بخش مربوط به خون condyle نارس، هنوز شرایط از بین نرفته است
[ترجمه گوگل]در جنین هفته هفتم، از شریان بین بخش در خون خام نابالغ تامین دورترین قسمت، هنوز هم نگه دارید، تقسیم وضعیت نیست
9. Whatever the stuff was it seemed to be a great weight, and it was being carried into one of the farthermost caves.
[ترجمه ترگمان]هر چیزی که به نظر می رسید وزنش سنگینی بود و در یکی از the غارها حمل می شد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که هر چیزی که بود، یک وزن بزرگ بود و به یکی از غارهای دور دست تبدیل شد
10. This is expected issue, because the heart is medium, the 7th kind of feeling already told me, that farthermost star child also heard.
[ترجمه ترگمان]این موضوع مورد انتظار است، چون قلب رسانه است، نوع هفتم احساس قبل از این به من گفته بود که کودک farthermost نیز شنیده می شود
[ترجمه گوگل]این مسئله مورد انتظار است، زیرا قلب متوسط است، نوع 7 احساس به من گفته شده است که کودک دورتر از ستاره نیز شنیده است