1. to elude one's responsibilities
از مسئولیت های خود شانه خالی کردن
2. He managed to elude his pursuers by escaping into a river.
[ترجمه ترگمان]او موفق شد از تعقیب کنندگان خود با فرار کردن به رودخانه خودداری کند
[ترجمه گوگل]او با فرار به یک رودخانه موفق به فرار شد
3. The gold medal continues to elude her.
[ترجمه ترگمان]مدال طلا همچنان از دست او دور است
[ترجمه گوگل]مدال طلا همچنان از او سر در می آورد
4. The two men managed to elude the police for six weeks.
[ترجمه ترگمان]دو مرد توانستند شش هفته از پلیس دوری کنند
[ترجمه گوگل]دو مرد توانست به مدت شش هفته از پلیس بیرون بیایند
5. Reyna used a tricky turnaround move to elude the only defender before firing from 8 yards into the empty goal.
[ترجمه ترگمان]ری نا ری نا از تنها مدافع استفاده می کرد که از فاصله هشت یاردی به سوی هدف خالی تیراندازی می کرد
[ترجمه گوگل]رینا یک حرکت اصیل پیچیده ای را برای جلوگیری از مدافع تنها قبل از شوت از 8 متری به هدف خالی استفاده کرد
6. The trappings of management elude us at first.
[ترجمه ترگمان]در ابتدا The مدیریت از ما دور می شوند
[ترجمه گوگل]چشمانداز مدیریت در ابتدا ما را از بین می برد
7. Dorothy Wordsworth found fulfilment in ways that elude precise analysis.
[ترجمه ترگمان]در وتی وردزورث نیز به روش هایی دست یافت که از تجزیه و تحلیل دقیق آن ها طفره می رفت
[ترجمه گوگل]Dorothy Wordsworth در تحقق روشهای تحلیلی دقیق در بر داشت
8. I would try to elude notice, but I stood out like a white rat at a tomcat convention.
[ترجمه ترگمان]سعی می کردم از خودم دور باشم، اما مثل موش سفیدی که در a بود ایستاده بودم
[ترجمه گوگل]من سعی می کنم از توجه جلوگیری کنم، اما مثل یک موش سفیدی در کنفرانس خیمه ها ایستادم
9. The narco manages to stay alive, elude capture, get his drugs across the border, and vanquish authorities.
[ترجمه ترگمان]مواد مخدر سعی می کند زنده بماند، از اسارت خود دور شود، مواد مخدر خود را از مرز عبور دهد و مقامات را شکست دهد
[ترجمه گوگل]نارک موفق به زنده ماندن، از دست دادن، گرفتن مواد مخدر در مرز، و از بین بردن مقامات
10. Partnership continued to elude me, and it embarrassed and frustrated me, although objectively I knew my impatience was largely unwarranted.
[ترجمه ترگمان]شراکت همچنان از من دوری می کرد، و این باعث شرمندگی و ناامیدی من می شد، هرچند می دانستم که بی حوصلگی من بیش از حد بیجا بود
[ترجمه گوگل]مشارکت به من رسیده بود، و آن را خجالت زده و ناامید کرد، اگر چه به طور عینی من می دانستم که بی صبری من به طور گسترده ای غیرمجاز است
11. The murderer managed to elude the police and, changing his criminal activities, took to counterfeiting currency.
[ترجمه ترگمان]قاتل از پلیس فرار کرد و فعالیت های مجرمانه خود را تغییر داد و به جعل پول پرداخت
[ترجمه گوگل]قاتل موفق به فرار از پلیس شد و، با تغییر فعالیت های جنایتکارانه خود، به فریب پول رسید
12. The thief eluded the police; This difficult idea seems to elude me.
[ترجمه ترگمان]دزد از پلیس فرار کرد؛ این فکر دشوار به نظر می رسد که از من دوری می کند
[ترجمه گوگل]دزد از پلیس فرار کرد به نظر می رسد این ایده دشوار به من رسیده است
13. Lest I should not prize you, you elude me in a thousand ways.
[ترجمه ترگمان]مبادا تو را به هزار طریق از من دور کنی
[ترجمه گوگل]برای اینکه من نباید به شما جایزه بدهم، شما را به هزاران راه میسپارم
14. To conceal traces so as to elude pursuers.
[ترجمه ترگمان]تا traces را پنهان بدارد و از تعقیب کنندگان خود جلوگیری کند
[ترجمه گوگل]برای پنهان کردن آثار به طوری که برای تعقیب تعقیب
15. An underground network of activists has begun helping the new arrivals to elude police.
[ترجمه ترگمان]یک شبکه زیرزمینی از فعالان شروع به کمک به تازه واردان برای فرار از پلیس کرده است
[ترجمه گوگل]یک شبکه زیرزمینی از فعالان شروع به کمک به ورودی های جدید به ترک پلیس کرده است