کلمه جو
صفحه اصلی

emprise


معنی : اقدام، عمل متهورانه و ابتکاری
معانی دیگر : شهرت، تقریر، عهده دار شدن

انگلیسی به فارسی

اقدام، عمل مته ورانه و ابتکاری، شهرت، تقریر، عهده‌دار شدن


صادر کننده، عمل متهورانه و ابتکاری، اقدام


انگلیسی به انگلیسی

• heroic act, adventure (archaic)

مترادف و متضاد

اقدام (اسم)
measure, action, move, proceeding, ploy, beginning, emprise

عمل متهورانه و ابتکاری (اسم)
emprise

جملات نمونه

1. warriors of great emprise
جنگجویان پر دل و جرات


کلمات دیگر: