1. The kingdom of Sicily became a fief of the Roman Church during the minority of Frederick.
[ترجمه ترگمان]پادشاهی سیسیل یکی از تیول کلیسای رم به شمار می رفت
[ترجمه گوگل]پادشاهی سیسیل در زمان اقلیت فردریک به عنوان سرپرست کلیسای رومی تبدیل شد
2. The environment has hitherto been a fief of the interior ministry.
[ترجمه ترگمان]تاکنون این محیط جزو تیول وزارت کشور بوده است
[ترجمه گوگل]محیط زیست تا به حال یک رشته وزارت کشور است
3. Other towns, like Nicu's fief, Sibiu, have similar though smaller museums.
[ترجمه ترگمان]دیگر شهرها، مانند تیول Nicu، Sibiu، شبیه موزه های کوچک هستند
[ترجمه گوگل]شهرهای دیگر، مانند نیکو، Sibiu، دارای موزه های مشابه کوچکتر هستند
4. The heir on taking up his ancestors fief had to pay a relief.
[ترجمه ترگمان]وارث تاج و تخت اجدادش را مجبور کرده بود که به راحتی تاوان این کار را بدهد
[ترجمه گوگل]وارث در حال گرفتن اجداد خود را مجبور به پرداخت امداد
5. It influences base income from fief.
[ترجمه ترگمان]آن بر درآمد پایه از تیول تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]این بر درآمد پایه از fief تاثیر می گذارد
6. If his Congo was a personal fief, the British empire stands revealed as a scarcely more representative oligarchy, organised on avowedly "aristocratic" lines by a clique of white men on the make.
[ترجمه ترگمان]اگر جمهوری کنگو تیول شخصی بود، امپراطوری بریتانیا به عنوان یک اولیگارشی بسیار بیشتر آشکار شد، و بر خطوط سیمای اشراف \"اشراف\" با گروهی از مردان سفیدپوست در ساخت آن نظارت داشت
[ترجمه گوگل]اگر کنگو یک سرخپوستان شخصی باشد، امپراتوری بریتانیا به عنوان یک الیگارشی نمایشی به مراتب نمایان تر است، که به واسطه ی گروهی از مردان سفید پوست بر روی خطوط به صورت 'اشرافی' سازمان یافته است
7. The ministry is indeed a fief, a holdover from the era when the state controlled all.
[ترجمه ترگمان]این وزارتخانه در واقع تیول است، یک holdover از دوره زمانی که دولت همه چیز را کنترل می کند
[ترجمه گوگل]این وزارتخانه در حقیقت یک حادثه است، زمانی که دولت تحت کنترل همه مردم بود
8. Since Emperor Hanwu restricted the power of fief, Sima L ang first affirmed the Western Zhou enfeoffment system in the last years of the Donghan dynasty.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که امپراتور Hanwu قدرت تیول را محدود کرده است، سیما آل ang اولین بار در آخرین سال های سلسله Donghan، نظام Zhou غربی را تایید کرد
[ترجمه گوگل]از آنجایی که امپراطور هانو قدرت قدرت را محدود کرد، سیما لانگ اولین سیستم enfeoffment غربی Zhou را در سالهای اخیر سلسله دونگان تأیید کرد
9. Since returning from his Easter break in Florida he has bungled and backtracked even in his fief, the Senate.
[ترجمه ترگمان]وی پس از بازگشت از تعطیلات عید پاک در فلوریدا، حتی در تیول خود، حتی در ملک خود، عقب نشینی کرده است
[ترجمه گوگل]از زمان بازگشت او به فستیوال عید پاک در فلوریدا، او حتی در مجلس سنا نیز مجددا مجبور به عقب نشینی شده است
10. Innocent asserted his paternal protection of Frederick and the position of Sicily as a fief of the papacy.
[ترجمه ترگمان]پاپ اینوکنتیوس از حمایت پدر خویش از فردریک و موقعیت سیسیل به عنوان تیول پاپ تاکید کرد
[ترجمه گوگل]بی گناه حفاظت از پدر و مادر خود را از فردریک و موقعیت سیسیل به عنوان یک سرپرست از پاپ تایید کرد
11. He had had no time to acquaint himself with his fief, twice seen, and well enough served by its own.
[ترجمه ترگمان]او فرصت نکرده بود که خود را با fief خود، دو بار دیده و به اندازه کافی خدمت کند
[ترجمه گوگل]او تا به حال هیچ وقت خود را با شاهزاده خود آشنا نکرد، دو بار دیده شده، و به اندازه کافی به خودی خود خدمت کرده است
12. It will also surely be harder for the Murdochs, only a minority shareholder in News Corp, to run the company as a family fief.
[ترجمه ترگمان]همچنین برای مرداک ها، تنها یک سهامدار اقلیت در نیوز کورپوریشن، برای اداره شرکت به عنوان تیول خانوادگی، سخت تر خواهد بود
[ترجمه گوگل]این نیز مطمئنا برای مرداک، فقط یک سهامدار جزئی در News Corp، برای اداره شرکت به عنوان سرپرست خانوادگی سخت خواهد بود
13. So called because of its location as a northern border fief of the duchy of Aquitaine, it became part of the French crown lands in153
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب، به علت موقعیت آن به عنوان تیول مرز شمالی دو کنشین of، آن را به عنوان قسمتی از زمین های تاج گذاری فرانسه در نظر گرفت
[ترجمه گوگل]به همین دلیل به دلیل محل آن به عنوان مرز شمالی مرزهای اهل تسنن آکیتین نامیده شده است، آن را بخشی از سرزمین های فرانسوی در 153
14. New Orleans now has one elected tax assessor - instead of seven, each overseeing his own fief.
[ترجمه ترگمان]د \/ اورلئان هم اکنون یک ارزیاب مستقل مالیاتی دارد - به جای شماره هفت، هر یک بر تیول خود نظارت دارد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر نیواورلئان دارای یک ارزیابی مالی انتخابی است - به جای هفت نفر، هر کدام از نظارت خود را بر عهده دارند