1. the emplacement of iron girders on the four corners of the building
جادادن تیرهای آهنی در چهار گوشه ی ساختمان
2. In other cases, generating a demand requires the emplacement of an infrastructure of maintenance for the successful adoption of innovations.
[ترجمه ترگمان]در موارد دیگر، ایجاد یک تقاضا نیازمند استقرار یک زیرساخت تعمیر و نگهداری برای اتخاذ موفق نوآوری ها است
[ترجمه گوگل]در موارد دیگر، تولید تقاضا نیاز به جایگذاری یک زیرساخت تعمیر و نگهداری برای تصویب موفقیت آمیز نوآوری دارد
3. Volcanicity and magma emplacement, largely in the form of large granite intrusions, characterize the volcanic arc.
[ترجمه ترگمان]emplacement Volcanicity و ماگما به شکل گسترده به شکل نفوذهای بزرگ گرانیت، قوس آتش فشانی را مشخص می کنند
[ترجمه گوگل]احداث آتشفشانی و ماگما، عمدتا به شکل ورودی های گرانیت بزرگ، کمان آتشفشانی را مشخص می کند
4. However, the emplacement vessel or platform would need to be highly sophisticated - perhaps a larger version of the Glomar Explorer.
[ترجمه ترگمان]با این حال، سفینه فضایی یا سکو باید بسیار پیچیده باشد - شاید نسخه ای بزرگ تر از the اکسپلورر باشد
[ترجمه گوگل]با این حال، کشتی یا پلت فرم جایگزینی باید بسیار پیچیده باشد - شاید نسخه بزرگتر Glomar Explorer
5. At the other extreme of cost is drilled emplacement.
[ترجمه ترگمان]در انتهای دیگر هزینه، یک جایگاه حفاری قرار دارد
[ترجمه گوگل]در افراط دیگر هزینه، جایگزینی حفاری است
6. A bellows emplacement had survived just in front of the fire box of the south-eastern furnace.
[ترجمه ترگمان]یک جایگاه دم در جلوی آتش کوره سوزان جنوب شرقی جان سالم به در برده بود
[ترجمه گوگل]جابجایی جسد فقط در مقابل جعبه آتش نشانی کوره جنوب شرقی بود
7. The form, distribution and emplacement are controlled by many factors in Fankou Pb - Zn ore deposit.
[ترجمه ترگمان]شکل، توزیع و جایگاه توسط عوامل بسیاری در کانسار ore Pb - Zn کنترل می شوند
[ترجمه گوگل]شکل، توزیع و جایگزینی توسط عوامل بسیاری در سپرده Funkou Pb - Zn کنترل می شود
8. But they differ in association and mode of emplacement.
[ترجمه ترگمان]اما آن ها در ارتباط و مد جایگاه قرار دارند
[ترجمه گوگل]اما در ارتباط و نحوه قرار دادن آنها متفاوت است
9. Concrete emplacement has some shape transition.
[ترجمه ترگمان]جایگاه بتون دارای گذار شکلی است
[ترجمه گوگل]جایگذاری بتن برخی از تغییر شکل دارد
10. This space of emplacement was opened up by Galileo.
[ترجمه ترگمان]این مکان جایگاه توسط گالیله باز شد
[ترجمه گوگل]این فضای جابجایی توسط گالیله باز شد
11. This simple robot gun emplacement is suitable for driving off smaller hostile life forms for an extended period of time.
[ترجمه ترگمان]این جایگاه پرنده ساده برای بیرون راندن فرم های زندگی خصمانه کوچک تر برای مدت زمان طولانی مناسب است
[ترجمه گوگل]این جایگزینی اسلحه ربات ساده برای رانندگی اشکال زندگی دشمن کوچکتر برای مدت زمان طولانی مناسب است
12. The age of emplacement is at Upper Paleozoic Era from the result of isotopic age determination.
[ترجمه ترگمان]سن این جایگاه در دوران Paleozoic بالا و از نتیجه تعیین سن isotopic قرار دارد
[ترجمه گوگل]سن جابجایی در دوره پالئوزوئیک بالا از نتیجه تعیین جنسیت ایزوتوپ است
13. The model of granitoid magmas emplacement and crustal extension in mid or deep crust likes that of mid ocean ridge mafic magmas emplacement and oceanic spreading exactly.
[ترجمه ترگمان]مدل of granitoid granitoid و امتداد crustal در پوسته میانی یا عمیق آن از جایگاه mid mafic ridge و گسترش آب های اقیانوسی را دوست دارند
[ترجمه گوگل]مدل مهاجرت گرانیتوئید ماگما و پوسته پوسته پوسته پوسته در اواسط یا عمیق، مانند مگاشت های ماگما مگا و اقیانوس ها و اقیانوس ها دقیقا در حال گسترش است
14. This alternation feature is commonly related to emplacement of C - shaped rolls.
[ترجمه ترگمان]این ویژگی تغییر معمولا مربوط به جایگاه rolls C شکل است
[ترجمه گوگل]این ویژگی جایگزینی معمولا مربوط به جایگذاری رولهای C شکل است