معنی : مردن
fall asleep
معنی : مردن
انگلیسی به فارسی
به خواب رفتن، مردن
انگلیسی به انگلیسی
• doze off, nod off
مترادف و متضاد
مردن (اصطلاح)
be gathered to one's father, fall asleep, kick the bucket, take the ferry, give up the ghost, go off the hooks, breathe one's last, cash in one's chips, go to glory, go the way of all flesh, go to one's grave, go to one's last account, go to one's last resting place, go to one's long home, go to one's long rest, go west, hand in one's checks, hand in one's dinner pail, join the great majority, lay down one's life, pass beyond the veil, pay the debt of nature, peg out, pop one's clogs, shuffle off this mortal coil, snuff it, turn up one's toes, yield one's breath
جملات نمونه
1. After changing the bed, I would fall asleep quickly.
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه تخت رو عوض کردم سریع خوابم برد
[ترجمه گوگل]پس از تغییر تخت، به سرعت به خواب میروم
[ترجمه گوگل]پس از تغییر تخت، به سرعت به خواب میروم
2. I tossed about all night, unable to fall asleep.
[ترجمه سارا] تمام شب را غلت زدم نتونستم بخوابم
[ترجمه ترگمان]تمام شب را به اطراف پرت کردم و نمی توانستم به خواب بروم[ترجمه گوگل]من تمام شب را پرت می کنم، نمی توانم خوابم بیاورم
3. No, I couldn't fall asleep.
[ترجمه ترگمان]نه، نمی توانستم بخوابم
[ترجمه گوگل]نه، نمی توانستم خوابم بیاورم
[ترجمه گوگل]نه، نمی توانستم خوابم بیاورم
4. He was wont to fall asleep after supper.
[ترجمه ترگمان]بعد از شام به خواب فرو نمی رفت
[ترجمه گوگل]او عادت داشت پس از شام خوابش ببرد
[ترجمه گوگل]او عادت داشت پس از شام خوابش ببرد
5. Maybe you fall asleep in class because of uncorrected astigmatism.
[ترجمه ترگمان] شاید به خاطر \"uncorrected astigmatism\" تو کلاس بخوابی
[ترجمه گوگل]شاید به خاطر آستیگماتیسم اصلاح نشده در کلاس درس بخوابید
[ترجمه گوگل]شاید به خاطر آستیگماتیسم اصلاح نشده در کلاس درس بخوابید
6. Never fall asleep in direct sunlight.
[ترجمه ترگمان]هرگز در زیر نور مستقیم آفتاب به خواب نروید
[ترجمه گوگل]هرگز در نور مستقیم خورشید سقوط نکنید
[ترجمه گوگل]هرگز در نور مستقیم خورشید سقوط نکنید
7. This cold medicine makes me fall asleep.
[ترجمه M.TAK DEHGHAN] این داروی سرما خوردگی باعث می شود تا خوابم ببرد.
[ترجمه ترگمان]این داروی سرد باعث میشه خوابم ببره[ترجمه گوگل]این دارو سرد باعث می شود خواب بیدار شود
8. I fall asleep to the drone of sirens and helicopters overhead.
[ترجمه ترگمان]با صدای آژیر و هلیکوپتر بالای سرم به خواب می روم
[ترجمه گوگل]من به هواپیماهای بدون سرنشین و سرنشینان هلی کوپتر می خوابم
[ترجمه گوگل]من به هواپیماهای بدون سرنشین و سرنشینان هلی کوپتر می خوابم
9. What would it be like to fall asleep in the protecting shelter of his arms?
[ترجمه ترگمان]چه اتفاقی خواهد افتاد که در پناه بازوان خود به خواب فرو رود؟
[ترجمه گوگل]چطور می خواهم در پناه محافظت از سلاح خود به خواب بپرم؟
[ترجمه گوگل]چطور می خواهم در پناه محافظت از سلاح خود به خواب بپرم؟
10. When I fall asleep in my chair he always sits on my lap.
[ترجمه ترگمان]وقتی روی صندلیم خوابم می برد همیشه روی زانوی من می نشیند
[ترجمه گوگل]وقتی در صندلی خود خواب میبینم او همیشه در دامنم نشسته است
[ترجمه گوگل]وقتی در صندلی خود خواب میبینم او همیشه در دامنم نشسته است
11. He seemed to fall asleep, leaning heavily on to Cameron.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که خوابش برده و به سنگینی روی کامرون خم شده است
[ترجمه گوگل]او به نظر می رسید به خواب رفتن، به شدت به کامرون متکی بود
[ترجمه گوگل]او به نظر می رسید به خواب رفتن، به شدت به کامرون متکی بود
12. She was dead tired, but she couldn't fall asleep.
[ترجمه ترگمان]خیلی خسته بود، اما خوابش نمی برد
[ترجمه گوگل]او مرده بود خسته، اما نمی توانست خوابش ببرد
[ترجمه گوگل]او مرده بود خسته، اما نمی توانست خوابش ببرد
13. Not being able to fall asleep and not allowing oneself to move in the marital bed.
[ترجمه ترگمان]قادر نخواهید بود به خواب فرو رود و به خود اجازه حرکت در بس تر زناشویی را ندهید
[ترجمه گوگل]عدم توانایی خوابیدن و اجازه دادن به خود در حرکت در تختخواب
[ترجمه گوگل]عدم توانایی خوابیدن و اجازه دادن به خود در حرکت در تختخواب
14. Does she fall asleep in the late afternoon or early evening?
[ترجمه ترگمان]آیا در همان بعدازظهر یا اوایل شب به خواب فرو می رود؟
[ترجمه گوگل]آیا او در اواخر بعد از ظهر یا اوایل شب خواب است؟
[ترجمه گوگل]آیا او در اواخر بعد از ظهر یا اوایل شب خواب است؟
15. Unfortunately both he and Marie fall asleep, and Haimet now spears and steals a piece of bacon from the boiling cauldron.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه هر دو او و ماری به خواب فرو می روند، و حالا نیزه های خود را از پاتیل جوشان بیرون می کشند و تکه ای گوشت خوک را از پاتیل جوشان بیرون می کشند
[ترجمه گوگل]متأسفانه هر دو او و ماری خوابند، و Haimet هم اکنون می کشد و یک قطعه بیکن از دیگ جوش را می کشد
[ترجمه گوگل]متأسفانه هر دو او و ماری خوابند، و Haimet هم اکنون می کشد و یک قطعه بیکن از دیگ جوش را می کشد
پیشنهاد کاربران
خوابیدن - - به خواب فرو رفتن
به خواب رفتن
به خواب رفتن_به تخت خواب رفتن
خواب رفتن
dozed off or nodded off or dropped off
خوابم میبره
چرت زدن
to start to sleep
She falls asleep befor 10:00
او قبل از ساعت 10 میخوابد
او قبل از ساعت 10 میخوابد
To being sleeping
کلمات دیگر: