کلمه جو
صفحه اصلی

empiric


معنی : تجربی، مبنی بر تجربه، ازمایشی، غیرعلمی
معانی دیگر : (کسی که به جای اصول علمی روی واقعیات تجربی و تجربه تکیه می کند) آدم تجربه گرای، آدم آروین گرای، (قدیمی) شارلاتان، چاخان، آدم قلابی

انگلیسی به فارسی

مبنی‌بر تجربه، آزمایشی، تجربی، غیرعلمی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: one who believes that practical experience is the only test of the validity of knowledge.

• learned through observation, capable of being verified or disproved through experiments and experience

مترادف و متضاد

Synonyms: experient, experiential, experimental, factual, observational, observed, pragmatic, provisional


تجربی (صفت)
empiric, experimental, empirical, experiential, tentative

مبتنی بر تجربه (صفت)
empiric, empirical

ازمایشی (صفت)
pilot, empiric, experimental, empirical, tentative, testable, probative, probatory

غیر علمی (صفت)
empiric, empirical, unscientific

practical; based on experience


Antonyms: hypothetical, impractical, speculative, theoretical, unobserved


جملات نمونه

1. ERCP and empiric sphincterotomy in patients who do not have stones on cholangiogram nor are they at high risk for stones are thus likely at greater risk of pancreatitis.
[ترجمه ترگمان]ERCP و sphincterotomy در بیمارانی که در cholangiogram سنگ ندارند و نه در معرض خطر بالای سنگ ها قرار دارند به احتمال زیاد در معرض خطر بیشتری قرار دارند
[ترجمه گوگل]ERCP و sphincterotomy تجربی در بیمارانی که در معرض کولنگیوگرام سنگی نیستند و همچنین در معرض خطر بالای سنگ هستند احتمال خطر بیشتری برای پانکراتیت دارند

2. An empiric calculated formula of mold filling as a function of vacuum rate, pattern density, pouring temperature and metal static head was established through multiple regression.
[ترجمه ترگمان]یک فرمول محاسبه آزمایشی برای پر کردن قالب به عنوان تابعی از نرخ خلا، چگالی الگوی، دمای ریخته گری و هد استاتیکی فلز از طریق رگرسیون چندگانه ایجاد شد
[ترجمه گوگل]یک فرمول محاسبه تجربی از پر کردن قالب به عنوان عملکرد از نرخ خلاء، چگالی الگوی، درجه حرارت ریختن و استاتیک سر از طریق رگرسیون چندگانه ایجاد شده است

3. Cefuroxime for empiric treatment of community-acquired pneumococcal pneumonia: is there a generation gap?
[ترجمه ترگمان]cefuroxime برای درمان آزمایشی از سوی جامعه به ذات الریه مبتلا شد: آیا یک شکاف نسلی وجود دارد؟
[ترجمه گوگل]سل فوروکسیم برای درمان تجربی پنومونیک pneumococcal pneumococcal: آیا شکاف نسبی وجود دارد؟

4. Acoustie formation factor formula is an empiric formula proposedrecently.
[ترجمه ترگمان]فرمول عامل شکل گیری Acoustie فرمول آزمایشی proposedrecently است
[ترجمه گوگل]فرمول فرمول آکوستیک یک فرمول تجربی است که تقریبا پیشنهاد شده است

5. To evaluate CT scan in the diagnosis of Pneumocystis carinii pneumonia (PCP) in patients with leukemia, and its value to guide empiric therapy at earlier period.
[ترجمه ترگمان]برای ارزیابی سی تی اسکن در تشخیص ذات الریه carinii carinii (PCP)در بیماران مبتلا به سرطان خون، و ارزش آن برای هدایت درمان آزمایشی در دوره قبلی
[ترجمه گوگل]برای بررسی سی تی اسکن در تشخیص Pneumocystis carinii pneumonia (PCP) در بیماران مبتلا به لوسمی و ارزش آن برای هدایت تجربی در دوره قبلی

6. Rarely can be complicated by infection, such as false an infection, the body can't control the empiric therapy, it will need to take out false body, and then again at the right time implants.
[ترجمه ترگمان]به ندرت می توان از طریق عفونت، مانند عفونت، بدن را کنترل کرد، بدن نمی تواند درمان آزمایشی را کنترل کند، باید بدن مصنوعی را بیرون بکشد و سپس دوباره در زمان مناسب ایمپلنت شود
[ترجمه گوگل]به ندرت می تواند با عفونت پیچیده شود، مانند عفونت کاذب، بدن نمی تواند درمان تجربی را کنترل کند، باید بدن نادرست را بیرون بیاورد، و سپس دوباره در زمان مناسب ایمپلنت

7. In addition to surgical decompression of abscesses, broad - spectrum empiric antibiotic therapy is necessary.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر برداشت surgical از abscesses، درمان آنتی بیوتیک موثر ضروری است
[ترجمه گوگل]علاوه بر فشارخون جراحی آبسهها، درمان با آنتیبیوتیک تجربی ضروری است

8. The variation of return rate constant k with different absolute temperature T deviates Arrhenius empiric equation.
[ترجمه ترگمان]تغییر نرخ بازگشت ثابت k با دمای مطلق T، معادله آزمایشی را منحرف می کند
[ترجمه گوگل]تنوع ثابت ثابت k با دما مطلق T، معادله تجربی Arrhenius را انحراف می دهد

9. Introduction of the selection procedure of control ball valve and butterfly valve and the empiric selection of the coefficient in calculation.
[ترجمه ترگمان]مقدمه روند انتخاب شیر و سوپاپ کنترل و انتخاب آزمایشی ضریب در محاسبه
[ترجمه گوگل]معرفی روش انتخاب شیر و دریچه پروانه ای کنترل و انتخاب تجربی ضریب محاسبه

10. This text will make a brief summarize of initial empiric antibiotic therapy.
[ترجمه ترگمان]این متن خلاصه مختصری از درمان اولیه برای آنتی بیوتیک خواهد بود
[ترجمه گوگل]این متن خلاصه ای از تجربیات اولیه آنتی بیوتیک را ارائه می دهد

11. B. If clinical findings ( epidemiologic, symptomatic, and physical examination ) suggest PID empiric treatment should be initiated.
[ترجمه ترگمان]ب)اگر یافته های بالینی (epidemiologic، نشانه های بیماری و معاینه فیزیکی)را پیشنهاد کنند، باید درمان آزمایشی را آغاز کرد
[ترجمه گوگل]ب اگر یافتههای بالینی (اپیدمیولوژیک، علائم و معاینه فیزیکی) حاکی از آن است که تجربیات PID باید آغاز شود


کلمات دیگر: