1. Federalism implies a plurality of political authorities, each with its own powers.
[ترجمه ترگمان]Federalism دلالت بر تعدد مقامات سیاسی، هر یک با قدرت خود دارد
[ترجمه گوگل]فدرالیسم به معنی تعدادی از مقامات سیاسی است، هر کدام با قدرت خود
2. They argue that the amendment undermines Canadian federalism.
[ترجمه ترگمان]آن ها استدلال می کنند که این اصلاحیه، فدرالیسم کانادا را تضعیف می کند
[ترجمه گوگل]آنها استدلال می کنند که اصلاحیه فدرالیسم کانادایی را تضعیف می کند
3. Federalism is intended to diminish the power of the central state.
[ترجمه ترگمان]Federalism برای تضعیف قدرت دولت مرکزی در نظر گرفته می شود
[ترجمه گوگل]فدرالیسم در نظر دارد تا قدرت دولت مرکزی را کاهش دهد
4. Far from acting as a buffer against Federalism, it will actually assist it.
[ترجمه ترگمان]دور از عمل به عنوان یک ضربه گیر درمقابل Federalism، واقعا به آن کمک می کند
[ترجمه گوگل]در واقع، به عنوان یک بافر در برابر فدرالیزم، به واقع به آن کمک می کند
5. This system of intergovernmental transfers is called fiscal federalism.
[ترجمه ترگمان]این سیستم انتقالات درون دولتی فدرالیسم مالیاتی نامیده می شود
[ترجمه گوگل]این سیستم انتقال بین دولتی فدرالیسم مالی نامیده می شود
6. Rather federalism and local government constitute an efficient division of political labour, which permits a functional segmentation of the state.
[ترجمه ترگمان]در عوض فدرالیسم و دولت محلی تقسیم کارآمد کار سیاسی را تشکیل می دهند که به تقسیم بندی کارکردی دولت اجازه می دهد
[ترجمه گوگل]فدرالیسم و دولت محلی به جای تقسیم کارآمد از نیروی سیاسی است که تقسیم بندی عملکردی دولت را اجازه می دهد
7. There is nothing uniting about federalism.
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز به جز federalism نیست
[ترجمه گوگل]هیچ چیز در مورد فدرالیسم متحد نیست
8. The Reagan New Federalism also signalled an increased dependence of urban areas on state government.
[ترجمه ترگمان]دولت ریگان جدید همچنین به افزایش وابستگی مناطق شهری در دولت ایالتی اشاره کرد
[ترجمه گوگل]فدرالیسم جدید ریگان همچنین به افزایش وابستگی مناطق شهری به دولت دولتی اشاره کرد
9. Federalism Article 50 extends the provisions of the Covenant to all parts of federal states.
[ترجمه ترگمان]ماده ۵۰ مقررات این میثاق را به تمام بخش های ایالات فدرال تعمیم می دهد
[ترجمه گوگل]فدرالیسم ماده 50 مقررات میثاق را به تمام قسمتهای دولت فدرال گسترش می دهد
10. It turned to federalism for the solution; a solution in keeping with its history.
[ترجمه ترگمان]برای راه حل به فدرالیسم کمک کرد؛ راه حلی برای حفظ تاریخچه آن
[ترجمه گوگل]این راه حل برای فدرالیسم تبدیل شده است؛ یک راه حل با تاریخ خود
11. Federalism remains a very important feature of American politics.
[ترجمه ترگمان]Federalism یکی از ویژگی های بسیار مهم سیاست آمریکا است
[ترجمه گوگل]فدرالیسم یک ویژگی بسیار مهم سیاست آمریکا است
12. We identified co-operative federalism with concurrent powers as a contrast to competitive federalism and exclusive powers.
[ترجمه ترگمان]ما فدرالیسم مشترک را با قدرت های همزمان بعنوان یک مقایسه با فدرالیسم رقابتی و قدرت انحصاری شناسایی کردیم
[ترجمه گوگل]ما فدرالیسم همکاری را با قدرت های همزمان به عنوان رقابت با فدرالیسم رقابتی و قدرت های منحصر به فرد شناسایی کردیم
13. Federalism has spiked the guns of would-be autonomy-seekers.
[ترجمه ترگمان]Federalism the را افزایش داده است که به دنبال خودمختاری هستند
[ترجمه گوگل]فدرالیسم دارای اسلحه های مستقل استقبال می شود
14. Advocation on federalism from contemporary Taiwan scholar is still lack of practice.
[ترجمه ترگمان]advocation روی فدرالیسم از دانشمند معاصر تایوان هنوز هم فاقد تمرین است
[ترجمه گوگل]اعتراض به فدرالیسم از محققان معاصر تایوان، هنوز در عمل نیست
15. The established federalism after Indian independence is remarkably characteristic of centralization, and it is considered as "Centralist Federalism".
[ترجمه ترگمان]فدرالیسم تثبیت شده بعد از استقلال هند ویژگی های قابل توجهی از تمرکز است و به عنوان \"centralist Federalism\" در نظر گرفته می شود
[ترجمه گوگل]فدرالیسم ثابت شده پس از استقلال هند، به طور قابل ملاحظهای از تمرکز، مشخص است و به عنوان 'فدرالیسم مرکزی' در نظر گرفته شده است