کلمه جو
صفحه اصلی

fiat


معنی : امر، رخصت، حکم، اجازه، حکمی
معانی دیگر : (لاتین: چنین باشد، حکم می شود که) حکم قانونی، فرمان، دستور، یاسا، امری

انگلیسی به فارسی

حکم، امر، اجازه، رخصت، حکمی، امری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: an authoritative, often arbitrary, decree or order.
مشابه: decree, edict

• decree, command
do, let it be done (latin)
a fiat is an official order given by someone in authority; a formal word.

مترادف و متضاد

امر (اسم)
matter, order, circumstance, job, ploy, precept, affair, behest, fiat, ordinance

رخصت (اسم)
leave, approval, permission, fiat, clearance

حکم (اسم)
brief, attachment, dictum, statement, edict, canon, precept, sentence, rule, decree, verdict, mandate, commission, pardon, fiat, arbiter, ruling, warrant, ordonnance, statute, commandment, finding, doom, writ, ordinance, rescript

اجازه (اسم)
leave, authority, authorization, liberty, okay, permit, permission, fiat, clearance, license, licensure, okey

حکمی (اسم)
fiat

order, proclamation


Synonyms: authorization, command, decree, dictate, dictum, edict, endorsement, mandate, ordinance, permission, precept, sanction, ukase, warrant


Antonyms: question, request


جملات نمونه

1. under the fiat of the king
تحت فرمان شاه

2. Darby drove a dinky old Fiat sports car.
[ترجمه ترگمان]\"داربی\" یک ماشین قدیمی \"فیات\" را می راند
[ترجمه گوگل]داربی یک ماشین ورزشی قدیمی فیات را رانندگی کرد

3. Fiat has been one of the greatest casualties of the recession.
[ترجمه ترگمان]فیات یکی از بزرگ ترین تلفات رکود بوده است
[ترجمه گوگل]فیات یکی از بزرگترین تلفات رکود اقتصادی بوده است

4. That new Fiat is a fast little number.
[ترجمه ترگمان]این فیات جدید شماره بسیار کمی دارد
[ترجمه گوگل]این جدید فیات تعداد کمی سریع است

5. Prices have been fixed by government fiat.
[ترجمه ترگمان]قیمت ها با فیات دولتی تعمیر شده اند
[ترجمه گوگل]قیمت توسط دولت تعیین شده است

6. Win a weekend in Rome, courtesy of Fiat.
[ترجمه ترگمان]یک تعطیلات آخر هفته را در رم، با تواضع \"فیات\" برنده شد
[ترجمه گوگل]آخر هفته در رم، با افتخار فیات، برنده شوید

7. Fiat is Italy's largest industrial conglomerate.
[ترجمه ترگمان]فیات بزرگ ترین شرکت بزرگ صنعتی ایتالیا است
[ترجمه گوگل]فیات بزرگترین شرکت صنعتی ایتالیا است

8. The matter was settled by presidential fiat.
[ترجمه ترگمان]این موضوع توسط فیات ریاست جمهوری حل و فصل شد
[ترجمه گوگل]این موضوع توسط ریاست جمهوری تعیین شد

9. Across the fiat bottom a series of deeper pockets had been blasted into the rock.
[ترجمه ترگمان]در انتهای the یک سری جیب های عمیق تر به سنگ اصابت کرده بودند
[ترجمه گوگل]در زیر پایه فیت، یک سری از جیب های عمیق به سنگ ریخته شده بود

10. Alone in the fiat, she had shuddered with something approaching fear.
[ترجمه ترگمان]تنها در the، از چیزی که از ترس نزدیک شده بود بر خود لرزید
[ترجمه گوگل]او تنها در فیات بود، او با چیزی نزدیک به ترس و تکان داد

11. Debuts Fiat will also be weighing in with their new Stilo.
[ترجمه ترگمان]فیات debuts نیز با Stilo جدید خود به وزن اضافه خواهد شد
[ترجمه گوگل]فیات نیز با استیل جدید خود وزن خواهد داشت

12. Is there a chance Chrysler might buy Fiat? I would think there's essentially zero chance of that happening.
[ترجمه ترگمان]آیا احتمال خرید فیات وجود دارد؟ من فکر می کنم هیچ شانسی برای این اتفاق وجود ندارد
[ترجمه گوگل]آیا احتمال دارد کرایسلر فیات را بخرد؟ من فکر می کنم احتمالا صفر این اتفاق می افتد

13. She was asleep in her small Fiat car outside her detached bungalow, her dachshund at her side.
[ترجمه ترگمان]او در یک اتومبیل کوچک Fiat بیرون از خانه ییلاقی خود خوابیده بود و آن را در کنار خود دیده بود
[ترجمه گوگل]او در ماشین کوچک فیات در خارج از خانه اش خانه ی جداگانه اش، در کنار او، در خواب بود

14. A bell buoy tolled from across the fiat stretch of gray water beyond.
[ترجمه ترگمان]از آن سوی لوله آب خاکستری که در آن سوی رودخانه قرار داشت، به صدا در آمد
[ترجمه گوگل]یک زنگ زدن از طیف گسترده ای از آب خاکستری فراتر رفت

15. A fine dusting of sulfide covers the nearby fiat surfaces of sheeted lavas.
[ترجمه ترگمان]توده خوبی از سولفید را پوشانده است و سطوح fiat nearby of را پوشانده است
[ترجمه گوگل]گرد و غبار خوب سولفید پوشش سطوح اطراف آن را از گدازه های تیره پوشانده است

under the fiat of the king

تحت فرمان شاه


پیشنهاد کاربران

پول بدون پشتوانه

پول رایج کشور ها


مثلا فیات ایالات متحده، دلار آمریکاست یا فیات ایران، ریاله و . . .


کلمات دیگر: