کلمه جو
صفحه اصلی

emaciation


معنی : لاغری، نزاری
معانی دیگر : لاغری، نزاری

انگلیسی به فارسی

لاغری، نزاری


شکنندگی، لاغری، نزاری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: unnatural thinness, as caused by starvation or disease.

(2) تعریف: the process of emaciating.

• leanness, thinness, wasting away of the flesh
emaciation is the state of being extremely thin and weak because of illness or lack of food.

مترادف و متضاد

لاغری (اسم)
impotence, impotency, angularity, emaciation, atrophy, maceration

نزاری (اسم)
emaciation, cachexia, cachexy

gauntness


Synonyms: skinniness, thinness, boniness, haggardness, anorexia, malnutrition, starvation, undernourishment, atrophy, wasting, wasting away, withering, attenuation, consumption, marasmus, tabes


جملات نمونه

1. These photographs show extremes of obesity and emaciation.
[ترجمه ترگمان]این عکس ها به شدت چاقی و لاغری شدید را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]این عکس ها نشان دهنده شدید بودن چاقی و شکنندگی است

2. These cause diarrhoea with progressive emaciation and there may be high mortality in heavily infected flocks.
[ترجمه ترگمان]این امر موجب اسهال خونی و افزایش شدید نرخ مرگ و میر در دسته های بسیار آلوده شده است
[ترجمه گوگل]این باعث اسهال با انقباض پیشرونده و مرگ و میر بالا در گله های بسیار آلوده می شود

3. But what was startling was the emaciation of his face. It was like a skull.
[ترجمه ترگمان]اما چه چیزی تکان دهنده و تکان دهنده بود مثل یک جمجمه بود
[ترجمه گوگل]اما آنچه هیجان انگیز بود شکنندگی صورت او بود این مانند جمجمه بود

4. Fatigue, flushed cheeks, night sweats and progressive emaciation.
[ترجمه ترگمان]خستگی، گونه ها سرخ، عرق شبانه و emaciation بهبود یافته
[ترجمه گوگل]خستگی، گونه های ریزش شده، عرق شبانه و شادابی پیشرونده

5. He was reduced almost to emaciation.
[ترجمه ترگمان]او تقریبا به شدت لاغر شده بود
[ترجمه گوگل]او تقریبا به شلاق زدگی کاهش یافت

6. But the truly frightening thing was the emaciation of his body.
[ترجمه ترگمان]اما چیزی که واقعا ترسناک بود، لاغری بدنش بود
[ترجمه گوگل]اما چیزی که واقعا ترسناک بود شکنندگی بدن او بود

7. Look at your emaciation.
[ترجمه ترگمان]به emaciation نگاه کن
[ترجمه گوگل]به شکنندگی خود نگاه کنید

8. His face was hollowed out to the point of emaciation.
[ترجمه ترگمان]صورتش خالی از لاغری بود
[ترجمه گوگل]چهره او به نقطه خراشیدگی چسبیده بود

9. Lighter infections result in a chronic syndrome characterised by anaemia and emaciation.
[ترجمه ترگمان]عفونت سبک تر منجر به یک سندرم مزمن می شود که با کم خونی و لاغری شدید شناخته می شود
[ترجمه گوگل]عفونت های سبکتر منجر به یک سندرم مزمن می شود که با کم خونی و خارش همراه است

10. Proventriculus type of avian infectious bronchitis isolate virus D971 was used to infect SPF chickens. Infected chickens manifested emaciation, diarrhea and mild dyspnea after inoculation.
[ترجمه ترگمان]نوع Proventriculus از برونشیت عفونی avian که ویروس D۹۷۱ را جدا می کند برای آلوده کردن مرغ های خانگی به کار می رود مرغ ها، اسهال، اسهال و dyspnea ملایم را پس از تلقیح نشان دادند
[ترجمه گوگل]نوع پروستیکولیس انسانی ویروس D971 از برونشیت عفونی پرندگان به منظور جلوگیری از جوجه های SPF استفاده می شود جوجه های آلوده پس از تلقیح منجر به خارش، اسهال و گلودرد شدید می شوند

11. Xiaoke is a commonly seen disease in clinic with the typical syndrome of polyphagia, polydispia, polyuria, weariness and emaciation.
[ترجمه ترگمان]Xiaoke یک بیماری شایع در کلینیک با سندرم معمول of، polydispia، polyuria، خستگی و لاغری است
[ترجمه گوگل]Xiaoke یک بیماری معمول دیده شده در درمانگاه با سندرم معمول polyphagia، polydispia، polyuria، خستگی و خستگی است

12. Conclusion Auricular point sticking combined with chiropractics is a better non-medicine therapy for emaciation in children.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری Auricular point که با chiropractics ترکیب شده است، درمان غیر پزشکی بهتری برای لاغری در کودکان است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: نقطه چسباندن قوز قرمز همراه با کیراپراکتیک درمانی غیر دارویی بهتر برای شیردهی در کودکان است

13. Physical examination showed the patients had polyneuropathy, positive hypotension and emaciation.
[ترجمه ترگمان]معاینه فیزیکی نشان داد که بیماران مبتلا به polyneuropathy، hypotension مثبت و لاغری هستند
[ترجمه گوگل]معاینه فیزیکی نشان داد که بیماران مبتلا به پلی ¬ یوپاتی، فشار خون مثبت و خستگی مفرط بودند

14. The typical symptoms of DM are polydypsia, polyphagia, polyuria, emaciation and urinary glucose caused by hyperglycaemia.
[ترجمه ترگمان]علائم معمول DM ها عبارتند از: polydypsia، polyphagia، polyuria، لاغری و گلوکز ادراری ناشی از hyperglycaemia
[ترجمه گوگل]نشانه های معمول DM عبارتند از: پولدیگی، پلی فاژی، پلیوریا، سوزش و گلوکز ادراری ناشی از هیپرگلیسمی

پیشنهاد کاربران

دامپزشکی و علوم دامی
لاغری مفرط ، لاغری مرضی


کلمات دیگر: