1. a cellar depleted by festivity
موجودی شراب که به خاطر عیش و نوش تحلیل رفته است
2. There was a general air of festivity and abandon.
[ترجمه ترگمان]یک جشن بزرگ جشن و جشن برپا بود
[ترجمه گوگل]یک هواپیما کلی از جشن و رها بود
3. The royal wedding was an occasion of great festivity.
[ترجمه ترگمان]جشن عروسی شاهانه یک جشن بزرگ بود
[ترجمه گوگل]عروسی سلطنتی مناسبت جشن بزرگ بود
4. The wedding was an occasion of great festivity.
[ترجمه ترگمان]جشن عروسی یک جشن بزرگ بود
[ترجمه گوگل]عروسی مناسبت جشن بزرگ بود
5. There was an air of festivity in the village.
[ترجمه ترگمان]یک جشن بزرگ در دهکده برپا شده بود
[ترجمه گوگل]در این روستا هوا جشن بود
6. Until recently, similar bull-running was an annual festivity in many towns in Britain and prohibited by Parliament only early in 183
[ترجمه ترگمان]تا همین اواخر، running مشابه، جشن سالیانه بسیاری از شهرهای بریتانیا بود و تنها اوایل ۱۸۳ کشور توسط پارلمان ممنوع شد
[ترجمه گوگل]تا همین اواخر، گاو نر مشابهی جشن سالانه در بسیاری از شهرها در بریتانیا بود و تنها در اوایل سال 183 پارلمان ممنوع شد
7. Legends about the origin of this festivity abound.
[ترجمه ترگمان]افسانه های در مورد منشا این جشن زیاد است
[ترجمه گوگل]افسانه ها در مورد منشا این جشن بسیار زیاد است
8. Night is the time of ease and festivity, of revels and gaiety.
[ترجمه ترگمان]شب زمان فراغت و جشن و تفریح و تفریح است
[ترجمه گوگل]شب زمان آسودگی و جشن، شادابی و آرامش است
9. The festivity will be held tomorrow.
[ترجمه ترگمان]جشن فردا برگزار خواهد شد
[ترجمه گوگل]این جشن فردا برگزار خواهد شد
10. A boisterous festivity or celebration; merrymaking. Often used in the plural.
[ترجمه ترگمان]جشن یا جشن پر سر و صدا؛ شادمانی اغلب به صورت جمع استفاده می شود
[ترجمه گوگل]یک جشن یا جشن پرشور؛ سرگرم کننده اغلب در جمع استفاده می شود
11. They will celebrate it with thanksgiving, with festivity, with bonfires, and illuminations.
[ترجمه ترگمان]آن ها جشن شکرگزاری را با عید شکر گزاری برگزار خواهند کرد، با جشن شکرگزاری، با آتش بازی، و illuminations
[ترجمه گوگل]آنها آن را با شکرگذاری، با جشن، با آتش سوزی و روشنایی جشن می گیرند
12. After a festivity attended by the Irish king, Wictred intentionally leads the British soldiers on a night horse ride to the spot where Tristan and Isolde are on a secret tryst.
[ترجمه ترگمان]پس از یک جشن که پادشاه ایرلند در آن شرکت کرد، Wictred به طور عمدی سربازان بریتانیایی را سوار بر اسب شبانه به نقطه ای هدایت می کند که تریستان و Isolde در نقطه ای مخفی قرار دارند
[ترجمه گوگل]پس از جشن با حضور پادشاه ایرلند، ویکرد عمدا سربازان بریتانیایی را در یک اسب سواری شبانه به جایی که Tristan و Isolde در یک سرزمین مخفی هستند هدایت می کند
13. You may plan to go to a special festivity, or you may even be on vacation with someone you love.
[ترجمه ترگمان]شما ممکن است قصد داشته باشید به یک جشن ویژه بروید، یا حتی ممکن است با کسی که دوستش دارید در تعطیلات باشید
[ترجمه گوگل]شما ممکن است قصد داشته باشید برای رفتن به یک جشن خاص، و یا شما حتی ممکن است در تعطیلات با کسی که شما را دوست دارد
14. He entered the village almost unobserved amid the general festivity.
[ترجمه ترگمان]تقریبا بی آنکه کسی متوجه باشد وارد دهکده شد
[ترجمه گوگل]او در میان جشن های عمومی تقریبا بی رحم وارد روستا شد
15. It would be a remarkable party, and already our apartment was acquiring a quality of exaggerated and unrestrained festivity.
[ترجمه ترگمان]این یک مهمانی فوق العاده خواهد بود، و در حال حاضر آپارتمان ما در حال به دست آوردن کیفیتی از جشن نامحدود و نامحدود است
[ترجمه گوگل]این یک مهمانی قابل توجه است و در حال حاضر آپارتمان ما کیفیتی از جشن اغراق آمیز و بدون محدودیت را به دست آورد