کلمه جو
صفحه اصلی

fervour


معنی : التهاب، اشتیاق شدید، حرارت شدید
معانی دیگر : fervor : حرارت شدید، گرمی

انگلیسی به فارسی

( fervor =) حرارت شدید، اشتیاق شدید، گرمی، التهاب


غیرت، شوق، التهاب، اشتیاق شدید، گرمی، حرارت شدید، خونگرمی


انگلیسی به انگلیسی

• intense heat; excitement, ardor, warmth of feeling (alternate spelling of fervor)
fervour is a very strong feeling in favour of something; a formal word.

مترادف و متضاد

التهاب (اسم)
boil, tumult, inflammation, fervor, ophthalmia, fervour

اشتیاق شدید (اسم)
fervor, fervour

حرارت شدید (اسم)
fervor, fervour

جملات نمونه

1. He took up the cause with evangelical fervour.
[ترجمه ترگمان]او علت شور و شوق مرا با شور و شوق و شور و شوق از دست داد
[ترجمه گوگل]او علت را با توجه به انحصارگرایانه درگیر کرد

2. With almost evangelical fervour, Marks warns against deliberately seeking a tan.
[ترجمه ترگمان]مارک با شور و شوق بسیار انجیلی در مورد اینکه به عمد به دنبال برنزه شدن می گردد، هشدار می دهد
[ترجمه گوگل]مارکس با تقریبا انحصارگرا، هشدار می دهد که عمدا به دنبال خورشید می آید

3. She kissed him with unusual fervour.
[ترجمه ترگمان]او با شور و حرارت معمول او را بوسید
[ترجمه گوگل]او او را با بوی نامطبوع بوسید

4. He delivered his speech with evangelical fervour.
[ترجمه ترگمان]او نطق خود را با شور و حرارت مذهبی به پایان رساند
[ترجمه گوگل]او سخنرانی خود را با آرامش انجیلی تحویل داد

5. He supports his local team with a fervour that borders on idolatry.
[ترجمه ترگمان]او از تیم محلی خود با اشتیاقی که هم مرز با بت پرستی است، پشتیبانی می کند
[ترجمه گوگل]او با ترس و وحشت از مرز بت پرستی از تیم محلی خود حمایت می کند

6. The hype and fervour surrounding the event positively invited scepticism.
[ترجمه ترگمان]شور و شور و اشتیاق حول این رویداد، بدبینی را به طور مثبتی دعوت کرد
[ترجمه گوگل]عصبانیت و اشتیاق اطراف این رویداد به طور مثبت شک و تردید را فرا می خواند

7. The speech aroused nationalist fervour.
[ترجمه ترگمان]این سخنرانی شور و اشتیاق ملی گرایانه را برانگیخت
[ترجمه گوگل]این سخنرانی موجب نگرانی ناسیونالیستی شد

8. The fervour of her speech showed she felt strongly.
[ترجمه ترگمان]شور و شوق سخنرانی او نشان می داد که شدیدا احساس قدرت می کند
[ترجمه گوگل]مشتاق سخنرانی او نشان داد که او به شدت احساس می کند

9. They were concerned only with their own religious fervour.
[ترجمه ترگمان]آن ها فقط به شور و اشتیاق مذهبی خود توجه داشتند
[ترجمه گوگل]آنها فقط با دلسوزی مذهبی خود نگران بودند

10. But they did, with a fervour that would have amazed the feminists of their grandmothers' generation.
[ترجمه ترگمان]اما این کار را با شور و شوق انجام دادند که باعث شگفتی the نسل grandmothers شد
[ترجمه گوگل]اما آنها با آرامش فمینیست های نسل مادربزرگشان را شگفت زده کردند

11. Tech-Green had mourned his passing with hysterical fervour; no one had replaced him in their pantheon.
[ترجمه ترگمان]گروه فنی با شور و شوق به او ماتم گرفته بود؛ هیچ کس او را در pantheon عوض نکرده بود
[ترجمه گوگل]Tech-Green به خاطر گذشت هیستاریکی درگذشت هیچ کس او را در پانتئون خود جایگزین نکرده بود

12. But sober reality will soon dampen the fervour of the most ardent.
[ترجمه ترگمان]اما واقعیت پاک و خالص به زودی از شور و شوق و شور و شوق و شور و شوق dampen خواهد شد
[ترجمه گوگل]اما واقعیت تلخ به زودی تسلیم تلخ تر خواهد شد

13. Revolutionary fervour produced discontent at home, and there were frequent uprisings and riots.
[ترجمه ترگمان]شور و شوق انقلابی در خانه موجب نارضایتی مردم شده بود و قیام های مکرر و شورش ها وجود داشت
[ترجمه گوگل]مشتاقان انقلابی ناخوشایند را در خانه ایجاد کردند و شورش و شورش های مکرر رخ داد

14. He spoke with evangelical fervour.
[ترجمه ترگمان]او با شور و حرارت مذهبی صحبت می کرد
[ترجمه گوگل]او با احساسات انجیلی صحبت کرد

15. The young magistrate had embraced orthodoxy with the fervour of a recent convert.
[ترجمه ترگمان]رئیس دادگاه، آیین پروتستان را با شور و شوق یک انقلاب اخیر در آغوش کشیده بود
[ترجمه گوگل]محکمه جوان، ارتدوکسی را در آغوش گرفت

پیشنهاد کاربران

شور و احساس درونیِ عمیق


کلمات دیگر: