کلمه جو
صفحه اصلی

else


معنی : دیگر، جز این
معانی دیگر : اضافه، بیشتر، (پس از ضمیر می آید) مال دیگری، از آن دیگری، وگرنه، والا

انگلیسی به فارسی

( other =) دیگر، جز این


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: different; other.

- I don't know the answer to that; you'll have to ask someone else.
[ترجمه نیما مکتوبیان] من پاسخ آن را نمیدانم شما باید از شخص دیگری بپرسید
[ترجمه mkh] من جواب ان را نمی دانم شما می توانید از شخص دیگری بپرسید
[ترجمه ترگمان] جواب آن را نمی دانم؛ باید از یکی دیگر سوال کنید
[ترجمه گوگل] من پاسخ به آن را نمی دانم شما باید از شخص دیگری بخواهید

(2) تعریف: in addition; further.

- Is there anything else I can help you with?
[ترجمه ارتینا رحیمی] ایاچیز دیگری لازم ندارید
[ترجمه امیر مهدی] آیا موردی وجود دارد که بتونم کمکتون کنم
[ترجمه ترگمان] چیز دیگه ای هست که بتونم کمکتون کنم؟
[ترجمه گوگل] آیا چیز دیگری وجود دارد که می توانم به شما کمک کنم؟
- Your health is what matters; nothing else is important.
[ترجمه ترگمان] سلامتی شما مهم است و چیز دیگری مهم نیست
[ترجمه گوگل] سلامتی شما مهم است هیچ چیز دیگری مهم نیست
- If you're cold, put on something else.
[ترجمه ترگمان] اگر سردت است، یک چیز دیگر بپوش
[ترجمه گوگل] اگر شما سرد هستید، چیز دیگری را قرار دهید
قید ( adverb )
عبارات: or else
(1) تعریف: in another place, time, or way; in addition.

- Tell me where else you would like to go.
[ترجمه ترگمان] بهم بگو دیگه کجا میخوای بری
[ترجمه گوگل] به من بگو که جایی که دیگر می خواهید بروید
- How else would I know if you didn't tell me?
[ترجمه Mohamad] چطور قرار بود بفهمم اگه به من نمیگفتی؟
[ترجمه ترگمان] از کجا بدونم که تو به من نگفتی؟
[ترجمه گوگل] چطور می توانم بدانم اگر شما به من نگفتید؟

(2) تعریف: otherwise; if not.

- Hurry up or else you'll be late.
[ترجمه امیر حسین] عجله کنید وگرنه دیر خواهید رسید.
[ترجمه ترگمان] عجله کن وگرنه دیر می کنی
[ترجمه گوگل] عجله کنید یا دیر کنید

• otherwise, in some other way
otherwise, in some other way; besides
other
you use else after words such as `anywhere', `someone', and `what' to refer vaguely to another place, person, or thing.
you use or else when you are indicating the unpleasant results that will occur if someone does not do something.
you also use or else to introduce the second of two possibilities, when you do not know which one is true.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] در غیر این صورت

مترادف و متضاد

دیگر (قید)
again, thence, else, anymore

جز این (قید)
else

different


Synonyms: other, in addition, more, extra, additional


جملات نمونه

1. anywhere else than at home
هر جای دیگر به جز خانه

2. somebody else
کسی دیگر

3. what else can one do?
انسان چه کار دیگری می تواند بکند؟

4. what else do you desire?
چه چیز دیگری می خواهید؟

5. what else do you need?
دیگر چه می خواهید؟

6. when else can we meet?
چه وقت دیگر می توانیم ملاقات کنیم ؟

7. something else
(خودمانی - شخص یا چیز) عالی،محشر،هنگامه

8. . . . give or else a tyrant will take by force
. . . بده ورنه ستمگر به زور بستاند

9. donate or else a tyrant will take it by force
بده وگرنه ستمگر به زور بستاند.

10. go somewhere else
برو جای دیگر.

11. study, (or) else you will fail!
درس بخوان وگرنه رد خواهی شد!

12. . . . give or else the tyrant will squeeze it out of you
. . . بده ورنه ستمگر به زور بستاند

13. . . . give or else the tyrant will wring it out of you
. . . . بده وگرنه ستمگر به زور بستاند.

14. be quiet or else i'll crack you on the head!
ساکت باش والا می کوبم تو سرت !

15. he outdid everyone else
او از همه بهتر کار کرد (دست همه را از پشت بست).

16. i need nothing else
چیز دیگری نیاز ندارم.

17. there is nothing else on the table
چیز دیگری روی میز نیست.

18. write it, or else you'll hear from me
بنویس والا هر چه ببینی از چشم خودت دیده ای !

19. aside from sports, what else are you interested in?
به غیر از ورزش به چه چیز دیگری علاقمندی ؟

20. her enthusiasm made everyone else interested
شور و شوق او دیگران را جملگی به شوق آورد.

21. he better come on time, else he will be fired
بهتر است سر وقت بیاید والا اخراج خواهد شد.

22. hold the full cup steady, else it may spill
فنجان پر را بی تکان نگهدار و الا می ریزد.

23. my uncle excelled over everyone else in intelligence
دایی من در هوش از همه سرآمد بود.

24. we must have order or else we shall perish
باید نظم و ترتیب داشته باشیم والا نابود خواهیم شد.

25. don't smoke here, don't smoke anywhere else for that matter!
اینجا سیگار نکش،اصلا هیچ جا سیگار نکش !

26. money should not blot out everything else
پول نباید چیزهای دیگر را از نظر محو کند.

27. there is no room for anybody else
جا برای کس دیگری نیست.

28. to share a platform with somebody else
مشترکا با کس دیگری سخنرانی کردن

29. we must pool our forces or else we shall be defeated
ما بایستی نیروهای خود را یکپارچه کنیم و الا شکست خواهیم خورد.

30. we wavered so much that sombody else bought the house
آنقدر تردید کردیم تا یک نفر دیگر خانه را خرید.

31. this article pleases ourselves but no one else
این مقاله به جز ما کسی را دلشاد نمی کند.

32. hand over the money without any heroics or else i'll shoot!
بدون قهرمان بازی پولها را بده و الا آتش می کنم !

33. a husband who loves his wife more than anything else
شوهری که زن خود را از هر چیز دیگر بیشتر دوست دارد

34. he procrastinated so much that his fiancee married someone else
آنقدر امروز فردا کرد که نامزدش با یک نفر دیگر ازدواج کرد.

35. if they don't let me in at home, where else can i go?
اگر مرا در خانه ام راه ندهند کجا می توانم بروم ؟

36. don't talk to your mother like that, or to anyone else for that matter
با مادرت این طور حرف نزن،با هیچکس دیگر هم این طور حرف نزن !

37. an intolerant regime that wanted to impose one belief on everyone else
نظام سنگاشگری که می خواست یک اعتقاد را بر همه تحمیل کند

38. ahmad and his clique of poetasters did not pay attention to anyone else
احمد و دار و دسته ی نوچه شاعران او به هیچکس دیگر محل نگذاشتند.

39. in the last round the egyptian runner spurted ahead of every one else
در دور آخر دونده ی مصری از همه جلو زد.

40. she latched onto my son at the party and didn't let him meet anyone else
در مهمانی انگل پسرم شد و نگذاشت او با کس دیگری آشنا شود.

somebody else

کسی دیگر


when else can we meet?

چه وقت دیگر می‌توانیم ملاقات کنیم؟


if they don't let me in at home, where else can I go?

اگر مرا در خانه ام راه ندهند کجا می‌توانم بروم؟


I need nothing else.

چیز دیگری نیاز ندارم.


is there anything else?

کار (چیز) دیگری هم هست؟


you ate your own ice cream; you can't eat anyone else's!

بستنی خودت را خوردی، نمی‌شود مال دیگری را هم بخوری!


I have lost my own shoes and nobody else's (shoes) fit me!

کفش‌های خودم را گم کرده‌ام و کفش‌های هیچ‌کس دیگر به پایم نمی‌خورد!


study, (or) else you will fail!

درس بخوان وگرنه رد خواهی شد!


پیشنهاد کاربران

Other, different

additional, added, another, farther, fresh, further, more, new, other
دیگر. . .

در غیر این صورت

در بازی به معنی دیگری

در برنامه نویسی به معنای برقرار نبودن شرط است

چیز دیگر

another ( دیگر )

چیز دیگر
لایک کنین گایز💙🌌

?What else do you know

اما



کلمات دیگر: