کلمه جو
صفحه اصلی

egoistic


معنی : خود خواه
معانی دیگر : خودپرست، خودپرستانه، خود خواهانه، رجوع شود به: egoist، مبنی براصول خودپرستی که ازروی مسلک وعقیده باشد، وابسته بخود

انگلیسی به فارسی

مبنی بر اصول خودپرستی که از روی مسلک و عقیده باشد، وابسته به‌ خود


خودخواهانه، خود خواه


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: egoistical (adj.), egoistically (adv.)
(1) تعریف: of, pertaining to, or based on egoism.
متضاد: altruistic

- He attends these charitable events for egoistic reasons.
[ترجمه ترگمان] به دلایل شخصی به این مسائل خیریه رسیدگی می کند
[ترجمه گوگل] او از این رویدادهای خیرخواهانه به دلایل خودخواهانه استفاده می کند

(2) تعریف: mostly concerned about oneself and one's desires; self-centered. (Cf. altruistic.)
متضاد: altruistic
مشابه: egocentric

- Her success has made her increasingly egoistic, and she seems to have left her family behind.
[ترجمه ترگمان] موفقیت او بیش از پیش خودخواهانه عمل کرده، و به نظر می رسد که خانواده اش را پشت سر گذاشته است
[ترجمه گوگل] موفقیت او باعث شده است که او به طور فزاینده ای خودخواهانه عمل کند و به نظر می رسد خانواده اش را پشت سر گذاشته است

• egotistical, self-centered, selfish, self-involved
egoistic means the same as egotistic.

مترادف و متضاد

خود خواه (صفت)
egocentric, selfish, egoistic, egotistic, self-loving

thinking very highly of oneself


Synonyms: affected, aloof, autocratic, boastful, boasting, bragging, conceited, egocentric, egomaniacal, haughty, individualistic, inflated, inner-directed, intimate, intrinsic, introverted, isolated, narcissistic, obsessive, opinionated, personal, pompous, prideful, proud, puffed up, self-absorbed, self-admiring, self-centered, self-important, snobbish, stuck on oneself, stuck-up, subjective, superior, swollen, vain, vainglorious


Antonyms: altruistic, humble, modest, reserved, selfless, shy, submissive, timid, unassuming


جملات نمونه

1. They disliked this egoistic conception of man, and they suspected that egoistic motives might not be sufficient to underpin morality.
[ترجمه ترگمان]آنان از این مفهوم egoistic از انسان بدشان می آمد، و آنان مشکوک بودند که انگیزه های خودخواهانه نمی توانند برای پشتیبانی از اصول اخلاقی کافی باشند
[ترجمه گوگل]آنها این مفهوم خودخواهانه مرد را دوست داشتند و مظنون به این بودند که انگیزه های خودخواه برای حفظ اخلاق کافی نیست

2. The latter is an egoistic expression, the former a divine flow.
[ترجمه ترگمان]دومی یک عبارت خودخواهانه است، که یک جریان الهی است
[ترجمه گوگل]دومی بیان عرفانی است، جریان اولی الهی است

3. But I know these egoistic efforts will end up with nothing much.
[ترجمه ترگمان]اما می دانم که این تلاش های خودخواهانه به هیچ وجه پایان نخواهد یافت
[ترجمه گوگل]اما من می دانم که این تلاش های خودخواهانه چیزی کم نخواهد داشت

4. An egoistic person cannot love because love equalizes.
[ترجمه ترگمان]یک شخص خودخواه نمی تواند عشق را دوست داشته باشد
[ترجمه گوگل]یک شخص خاص خودشناسی نمی تواند عاشق شود چرا که عشق برابر است

5. Such empty egoistic pride – it doesn't stand up to the test of aloneness.
[ترجمه ترگمان]این غرور خودخواهانه است - به نتیجه آزمایش of نمی رسد
[ترجمه گوگل]چنین غرور خودخواهانه خالص - آن را به آزمون یکپارچگی نمی ایستد

6. Theravada teaching is not egoistic but has a intense will to transcend, on which based the genuine cultivation of Bodhisattva.
[ترجمه ترگمان]تدریس خصوصی خودخواه نیست، بلکه تمایل شدیدی به فراتر رفتن از آن دارد، که براساس آن کشت اصلی of انجام می شود
[ترجمه گوگل]تعلیم Theravada خودخواهانه نیست، بلکه اراده شدیدی برای فراتر رفتن، بر مبنای کشت واقعی بومیان است

7. Dreams are absolutely egoistic.
[ترجمه ترگمان]رویاها کاملا خودخواه هستند
[ترجمه گوگل]رویاها کاملا خودخواهانه هستند

8. At the same time, he envisaged these innate and largely egoistic tendencies as threatening to the social order.
[ترجمه ترگمان]در عین حال، او این تمایلات فطری و عمدتا egoistic را به عنوان تهدیدی برای نظم اجتماعی پیش بینی کرد
[ترجمه گوگل]در همان زمان، او این گرایش های ذاتی و اغلب خودخواهانه را تهدید به نظم اجتماعی می کرد

9. This was not a recipe for success in a world full of egoistic and suspicious nation - states.
[ترجمه ترگمان]این یک دستورالعمل برای موفقیت در دنیایی پر از دولت های خودخواه و مشکوک نبود
[ترجمه گوگل]این یک دستورالعمل برای موفقیت در یک جهان پر از کشور خودخواه و مشکوکی نیست

10. Also the wish of some filmmakers to produce sensationalistic and frightening movies has contributed to the expansion of that lie, that we all come with those same selfish and egoistic intentions.
[ترجمه ترگمان]همچنین آرزوی برخی فیلم سازان برای تولید فیلم های ترسناک و ترسناک باعث گسترش این دروغ شده است، که همه ما با مقاصد خودخواهانه و خودخواهانه رفتار می کنیم
[ترجمه گوگل]همچنین آرزوی برخی از فیلمسازان برای تولید فیلم های حساس و ترسناک به گسترش این دروغ کمک کرده است، که همه ما با همان اهداف خودخواهانه و خودخواهانه می رویم

11. In giving moral education, the teacher, as the practical subject, has a dual structure of the substitutable subject and spiritual egoistic subject.
[ترجمه ترگمان]در دادن آموزش اخلاقی، معلم، به عنوان موضوع عملی، یک ساختار دوگانه از موضوع قابل تعویض و موضوع egoistic معنوی دارد
[ترجمه گوگل]در ارائه آموزش اخلاقی، معلم، به عنوان موضوع عملی، ساختار دوگانه ای از موضوع قابل تعویض و موضوع خودکشی معنوی دارد

12. This ethical doctrine holds that people are basically selfish and egoistic.
[ترجمه ترگمان]این اصول اخلاقی معتقد است که مردم اساسا خودخواه و خودخواه هستند
[ترجمه گوگل]این دکترین اخلاقی معتقد است که مردم اساسا خودخواه و خودخواه هستند

13. The survey pointed a critical finger at the Italian male: "He is invariably egoistic, selfish, often violent, and only seeking self-satisfaction.
[ترجمه ترگمان]در این تحقیق یک انگشت انتقادی به مرد ایتالیایی اشاره شده است: \" او همواره خودخواه، خودخواه، اغلب خشن، و تنها به دنبال رضایت از خود است
[ترجمه گوگل]این نظرسنجی انگشت انتقادی در مرد ایتالیایی نشان داد: 'او همیشه خودخواهانه، خودخواه، اغلب خشونت آمیز است و تنها به دنبال رضایت خود است

14. The dangers of introspection exist mostly if he is to revel in egoistic thoughts.
[ترجمه ترگمان]خطرات درون گرایی و درون نگری اغلب در صورتی وجود دارند که او بخواهد از افکار خودخواهانه لذت ببرد
[ترجمه گوگل]خطرات خودآگاهی اگر بیشتر از اندیشه های خودخواهانه باشد، عمدتا وجود دارد

پیشنهاد کاربران

خود خواهانه


کلمات دیگر: