کلمه جو
صفحه اصلی

egypt


معنی : کشور مصر
معانی دیگر : کشور جمهوری مصر (نام رسمی: arab republic of egypt)، مخفف: مصری

انگلیسی به فارسی

مصر، کشور مصر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a North African country on the Mediterranean and Red Seas; Arab Republic of Egypt.

• arab republic of egypt, country in northern africa
the arab republic of egypt is a country in northern africa. it became fully independent from britain in 1936. in 1956 president nasser nationalized the suez canal, resulting in the suez crisis. the october, or yom kippur war, of 1973 was the last in a series of wars involving israel and egypt, which were ended by the camp david agreement of 1978. lieutenant-general muhammad hosni mubarak, of the national democratic party (ndp), became president in 1981, when president anwar sadat was assassinated. the increasing influence of muslim fundamentalism became a source of tension in the early 1990s, particularly in the south, with attacks on givernment officials and foreign tourists. egypt produces oil, and is a major exporter of cotton and textiles. it is a member of the arab league and the organization of african unity.

مترادف و متضاد

کشور مصر (اسم)
egypt

جملات نمونه

1. Cairo is the capital of Egypt.
[ترجمه ترگمان]قاهره پایتخت مصر است
[ترجمه گوگل]قاهره پایتخت مصر است

2. He is now living in exile in Egypt.
[ترجمه ترگمان]او اکنون در تبعید در مصر زندگی می کند
[ترجمه گوگل]او اکنون در تبعید در مصر زندگی می کند

3. There are around 80 pyramids in Egypt now.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر حدود ۸۰ هرم در مصر وجود دارد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر حدود 80 اهرام مصر وجود دارد

4. She had some exciting adventures in Egypt.
[ترجمه الهه احمدی] او در مصر ماجرا های جالبی را پشت سر گذاشت بود
[ترجمه Kosar Mosavi] او ماجراهای هیجان انگیزی در مصر داشت
[ترجمه ترگمان]او در مصر ماجراهای جالبی داشت
[ترجمه گوگل]او برخی از ماجراهای هیجان انگیز را در مصر داشت

5. Do you need a visa for Egypt?
[ترجمه ترگمان]آیا شما به ویزا برای مصر نیاز دارید؟
[ترجمه گوگل]آیا برای ویزای مصر نیاز دارید؟

6. They denied a report that Egypt had agreed to a summit, subject to certain conditions.
[ترجمه ترگمان]آن ها گزارشی مبنی بر موافقت مصر با یک نشست، موضوع به شرایط خاص را تکذیب کردند
[ترجمه گوگل]آنها گزارش دادند که مصر با شرایط خاصی موافقت کرده است

7. They caravaned through Egypt.
[ترجمه ترگمان]آن ها از طریق مصر مهاجرت کردند
[ترجمه گوگل]آنها از طریق مصر کاروانند

8. Professor Jones is a recognized authority on ancient Egypt.
[ترجمه ترگمان]پروفسور جونز یک قدرت شناخته شده در مصر باستان است
[ترجمه گوگل]پروفسور جونز یکی از مقامات شناخته شده مصر است

9. Her husband whisked her off to Egypt for her birthday.
[ترجمه ترگمان]شوهرش او را برای روز تولدش به مصر برد
[ترجمه گوگل]شوهرش او را به خاطر تولد او به مصر فرستاد

10. The climax of the book happens in Egypt.
[ترجمه ترگمان]اوج این کتاب در مصر اتفاق می افتد
[ترجمه گوگل]اوج این کتاب در مصر اتفاق می افتد

11. I lived in Egypt for a time.
[ترجمه ترگمان]مدتی در مصر زندگی کردم
[ترجمه گوگل]من برای یک زمان در مصر زندگی می کردم

12. There are around 80 pyramids in Egypt.
[ترجمه ترگمان]حدود ۸۰ هرم در مصر وجود دارد
[ترجمه گوگل]حدود 80 اهرام مصر وجود دارد

13. Egypt drew two of their matches in Italy.
[ترجمه ترگمان]مصر دو مسابقه خود را در ایتالیا به پایان رساند
[ترجمه گوگل]مصر دو بازی خود را در ایتالیا انجام داد

14. Egypt had agreed to a summit subject to certain conditions.
[ترجمه ترگمان]مصر با یک نشست در خصوص شرایط خاص موافقت کرده است
[ترجمه گوگل]مصر با شرایط خاص موافقت کرد

15. He spent most of his childhood in Egypt.
[ترجمه ترگمان]او بیشتر دوران کودکی خود را در مصر سپری کرد
[ترجمه گوگل]او بیشتر دوران کودکی خود را در مصر گذراند

پیشنهاد کاربران

کشور مصر

مصر معروف به کشور فراعنه که بزرگترین رود دنیا رود نیل در آن قرار دارد

EGYPT
مصر.
شهرها :KENYA. GHANA.


کلمات دیگر: