کلمه جو
صفحه اصلی

felicitate


معنی : خوشبخت کردن، تبریک و تهنیت گفتن، مبارک باد گفتن
معانی دیگر : تبریک گفتن، شادباش گفتن، تهنیت گفتن، خوش باش گفتن، آفرین گفتن، (قدیمی) شاد کردن

انگلیسی به فارسی

تبریک و تهنیت گفتن، مبارک باد گفتن


افتخار میکنم، خوشبخت کردن، تبریک و تهنیت گفتن، مبارک باد گفتن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: felicitates, felicitating, felicitated
مشتقات: felicitator (n.)
• : تعریف: to express good wishes to (someone) on a happy event or achievement; congratulate.
مشابه: congratulate

• congratulate, offer good wishes

مترادف و متضاد

خوشبخت کردن (فعل)
bless, felicitate

تبریک و تهنیت گفتن (فعل)
felicitate

مبارک باد گفتن (فعل)
felicitate

congratulate


Synonyms: commend, compliment, praise, recommend, rejoice with, salute, wish joy to


Antonyms: condemn, reject


جملات نمونه

1. I felicitate myself on my narrow escape.
[ترجمه ترگمان]در راه فرار باریک خودم به خودم تبریک می گفتم
[ترجمه گوگل]من خودم را در فرار باریک خودم دوست دارم

2. Allow me to felicitate you upon the birth of your daughter.
[ترجمه ترگمان]اجازه بدهید در تولد دخترتون به شما تبریک بگویم
[ترجمه گوگل]اجازه بدهید من را به تولد دخترت برسانم

3. The whole family felicitated John on his new appointment.
[ترجمه ترگمان]همه خانواده جان را به ملاقات جدیدش دعوت کردند
[ترجمه گوگل]تمام خانواده جان را در انتصاب جدید خود جلب کرد

4. We felicitated John on his engagement to marry.
[ترجمه ترگمان] ما \"جان\" رو به نامزدی دعوت کردیم تا با هم ازدواج کنه
[ترجمه گوگل]ما جان را در رابطه با ازدواج جشن گرفتیم

5. At the same time, I felicitate myself for the enlightenment and never being affected by these influences again. Moreover, I clearly understand that they have no fault and it's just a sort of style.
[ترجمه ترگمان]در عین حال، من خودم را برای روشن گری felicitate و هرگز تحت تاثیر این تاثیرات قرار نمی گیرم علاوه بر این، من به وضوح درک می کنم که آن ها هیچ تقصیری ندارند و این یک نوع سبک است
[ترجمه گوگل]در همان زمان، من خودم را برای روشنگری جذب می کنم و مجددا تحت تأثیر این تاثیرات قرار نمی گیرم علاوه بر این، من به وضوح متوجه هستم که آنها هیچ خطایی ندارند و فقط نوعی سبک هستند

6. I ever felicitate myself secretly that I won't make impertinent remarks or be hurt by them.
[ترجمه ترگمان]تا به حال به خودم گفتم که در نهان به خودم می گفتم که من حرف های گستاخانه ای نخواهم زد و یا آن ها را اذیت نمی کنم
[ترجمه گوگل]من تا به حال به طور مخفیانه خودم را فریب داده ام که اظهار بی احترامی نمی کنم و یا از آنها آسیب نمی بینم

7. I felicitate the day I found you.
[ترجمه ترگمان]روزی که پیدات کردم بهت تبریک گفتم
[ترجمه گوگل]من روزی را پیدا کردم که شما را پیدا کردم

8. Only she comes too short that I profess myself an enemy to all other joys which the most precious square of sense possesses, and find I'm alone felicitate in your dear highness' love.
[ترجمه ترگمان]فقط او خیلی کوتاه می آید که من به خودم یک دشمن برای تمام خوشی های دیگر که بهترین مربع با عقل است، و می بینم که در عشق و محبت شما تبریک می گویم
[ترجمه گوگل]فقط او می آید خیلی کوتاه است که من خودم را دشمن می بینم برای همه شادی های دیگر که یکی از ارزشمندترین عناصر معنی است، و پیدا کردن من تنها در عشق عاشق عزیزم هستم

9. Give a warm hugtothe second one, help hertopour litter, feel happy for her getting even more bonus, felicitate for her accompany.
[ترجمه ترگمان]یک غذای گرم و دومی به او بدهید، به hertopour کمک کنید، احساس خوشحالی کنید که حتی بیشتر هم به او پاداش بدهید
[ترجمه گوگل]برای دومین بار به او احترام بگذارید، به او کمک کنید تا به او کمک کنید، او را خوشحال کنید که پاداش بیشتری به دست آورد، و از همراهی او خوشش می آید

10. When the festival comes, some politicians in other countries will pronounce address or call to our chairman to felicitate us.
[ترجمه ترگمان]زمانی که این جشن به پایان می رسد، برخی از سیاستمداران در کشورهای دیگر سخنرانی یا تماس با رئیس ما برای felicitate کردن ما را اعلام خواهند کرد
[ترجمه گوگل]هنگامی که این جشنواره اتفاق می افتد، برخی از سیاستمداران کشورهای دیگر آدرس خود را اعلام خواهند کرد یا به رئیس خود می گویند که ما را با ما در میان بگذارد

11. Seeing every pair of couple regret for their life, I felicitate I have chosen it.
[ترجمه ترگمان]به محض دیدن هر دو زوج تاسف خوردند و به من تبریک گفتند که من آن را انتخاب کرده ام
[ترجمه گوگل]مشاهده هر جفت زوج پشیمانی برای زندگی آنها، من دلمشغول من آن را انتخاب کرده ام

12. The exciting forces will change when the technical states of diesel engine change. So to measure the body vibration can felicitate the monitoring of diesel engine technical states of.
[ترجمه ترگمان]این نیروها زمانی تغییر خواهند کرد که وضعیت فنی موتور دیزلی تغییر کند بنابراین برای اندازه گیری ارتعاش بدن می تواند پایش وضعیت فنی موتور دیزل را افزایش دهد
[ترجمه گوگل]نیروهای هیجان انگیز هنگامی تغییر می کنند که شرایط فنی موتور دیزل تغییر کند بنابراین برای اندازه گیری ارتعاش بدن می تواند نظارت بر وضعیت فنی دیزل موتور را بدست آورد

13. On behalf of the people and the Government of the Lagos State, it is my very warm pleasure and honor to felicitate with the great people of China on the Occasion of the Chinese New Year celebrations.
[ترجمه ترگمان]به نمایندگی از مردم و دولت ایالت لاگوس، این افتخار و افتخار من است که با مردم بزرگ چین در the جشن های سال نو چین دیدار کرد
[ترجمه گوگل]از طرف مردم و دولت دولت لاگوس، من بسیار گرم و افتخار می کنم که با مردم بزرگ چین در مورد جشن های سال نو چینی جشن بگیرم

14. It was so amazing when there were so many strangers to felicitate my birthday.
[ترجمه ترگمان]خیلی شگفت انگیز بود که این همه غریبه در تولدم به من تبریک می گفتند
[ترجمه گوگل]این بسیار شگفت انگیز بود که بسیاری از غریبه ها برای جشن تولد من بودند

Parents were felicitated for having good children.

به والدین به خاطر داشتن فرزندان خوب تبریک گفته شد.



کلمات دیگر: