کلمه جو
صفحه اصلی

garotte


معنی : اسباب ادمخفهکنی، شریان بند
معانی دیگر : garrote خفه سازی بطرز اسپانیولی، راهزنی بوسیله خفه کردن مردم

انگلیسی به فارسی

( garrote ) خفه سازی بطرز اسپانیولی، اسباب آدم خفه کنی، راه زنی بوسیله خفه کردن مردم، شریان بند


خرچنگ، اسباب ادمخفهکنی، شریان بند


انگلیسی به انگلیسی

• choke to death, strangle

مترادف و متضاد

اسباب ادمخفهکنی (اسم)
garotte, garrote

شریان بند (اسم)
ligature, garotte, garrote, tourniquet

پیشنهاد کاربران

( شیوه ی ) خفه کردن
They have a long and glorious relationship with the garotte
این دسته ارتباط طولانی و روشنی با این شیوه‎ی خفه کردن دارند.


کلمات دیگر: