1. Roguish fauns and naked nymphs peeked down at Billy from festooned cornices.
[ترجمه ترگمان]nymphs و nymphs برهنه از پشت سرشان به بیلی نگاه می کردند
[ترجمه گوگل]فون های روغنی و پنجه های برهنه در Billy از چوب پرده های جادویی فرو ریختند
2. " Excuse me,'said the Faun. " But are you a Daughter of Eve? "
[ترجمه ترگمان]the گفت: \"ببخشید، آیا شما دختر ای و هستید؟\"
[ترجمه گوگل]'ببخشید،' فون گفت اما آیا شما دختر حوا هستید؟ '
3. The faun is only a little taller than Lucy.
[ترجمه ترگمان] فان فقط یه خورده بلندتر از \"لوسی\" - ه
[ترجمه گوگل]فون تنها کمی بلندتر از لوسی است
4. A faun represents a forest god.
[ترجمه ترگمان]یک فان، یک خدای جنگل
[ترجمه گوگل]faun نشان دهنده یک خدا جنگل است
5. The Marble Faun (1860), though set in Rome, dwells on the Puritan themes of sin, isolation, expiation, and salvation.
[ترجمه ترگمان]The Marble (۱۸۶۰)، گرچه در رم تاسیس شده است، بر روی موضوعات پیرایشگر گناه، انزوا، کفاره، و رستگاری قرار دارد
[ترجمه گوگل]سنگ مرمر فون (1860)، هر چند که در رم قرار دارد، در مورد تمثیلات خدایی، انزوا، انجیعت و رستگاری ساکن است
6. A sculpture of a faun by Rembrandt Bugatti sits on a windowsill in a conference room where transactions are discussed.
[ترجمه ترگمان]یک مجسمه از a faun توسط رامبران Bugatti در یک اتاق کنفرانس بر روی لبه پنجره قرار دارد که در آن معاملات مورد بحث قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]مجسمه سازی یک فون توسط رامبراند بوگاتی بر روی یک پنجره ی در یک اتاق کنفرانس که در آن معاملات بحث می شود، نشسته است
7. "Oh yes, " replied the Faun. All the Buffins always were.
[ترجمه ترگمان]faun جواب داد: اوه، بله همه the همیشه بودند
[ترجمه گوگل]'آه بله،' فون پاسخ داد همه بوفین ها همیشه بودند
8. "Goodness gracious me! " exclaimed the Faun.
[ترجمه ترگمان]خدای من! the بانگ برآورد که:
[ترجمه گوگل]خدایا من را خوشحال کردی فریاد زد:
9. Do you know why you're here, faun?
[ترجمه ترگمان]تو می دانی که چرا اینجا هستی، فان؟
[ترجمه گوگل]آیا می دانید چرا شما اینجا هستید، faun؟
10. Tumnus: Why I'm a faun! And What are you? You must be some beardless dwarf?
[ترجمه ترگمان]چرا من یک فان هستم و تو چی هستی؟ تو باید یه کوتوله کوسه beardless باشی؟
[ترجمه گوگل]Tumnus: چرا من یک فون هستم! و تو چه خبر؟ شما باید یک کوتوله بی رحم باشد؟
11. Greek mythological stories of Faun often place him in dilemmas because of his desires.
[ترجمه ترگمان]داستان های افسانه ای یونانی Faun اغلب او را به خاطر خواسته های خود به دردسر می اندازد
[ترجمه گوگل]داستان های اساطیر یونانی فون اغلب به دلایل خوشی او را در معرض دشواری قرار می دهد
12. I think you are a very good Faun.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم شما a خوبی هستید
[ترجمه گوگل]فکر می کنم شما فون بسیار خوبی هستین
13. You are the nicest Faun I've ever met.
[ترجمه ترگمان]تو بهترین faun هستی که تا به حال دیدم
[ترجمه گوگل]شما خوش بین ترین فون من تا به حال ملاقات کرد
14. I know I've met a Faun in there and - I wish I'd stayed there and you are all beasts, beasts.
[ترجمه ترگمان]می دونم که اونجا یه faun دیدم و - ای کاش اونجا می موندم و تو هم حیوانات، جانوران
[ترجمه گوگل]من می دانم که من آنجا را فاون ملاقات کرده ام - آرزو می کنم آنجا باشم و شما همه جانوران، جانوران هستید
15. Why would a poor little faun like me lie to you?
[ترجمه ترگمان]چرا یه فان بیچاره مثل من بهت دروغ میگه؟
[ترجمه گوگل]چرا یک فاحشه ضعیف مانند من به شما دروغ می گوید؟