1. Such large emboli usually cause death within one to two hours.
[ترجمه ترگمان]چنین emboli بزرگ معمولا باعث مرگ در عرض یک تا دو ساعت می شوند
[ترجمه گوگل]چنین آمبولی بزرگ معمولا در عرض یک تا دو ساعت باعث مرگ می شود
2. Mortality is 3-4%, mainly owing to opportunistic infections and pulmonary emboli.
[ترجمه ترگمان]مرگ و میر سه - ۴ درصد است که عمدتا به خاطر عفونت های فرصت طلبانه و emboli ریوی است
[ترجمه گوگل]مرگ و میر 3-4٪ است، عمدتا به علت عفونت فرصتطلبانه و آمبول ریوی است
3. Pulmonary embolus is blood clot formed somewhere else in the body that travels to the lung.
[ترجمه ترگمان]سیاه رگ ریوی: یک لخته خونی است که جایی دیگر در بدن شکل می گیرد که به سمت شش حرکت می کند
[ترجمه گوگل]آمبول ریوی، لخته خون در جایی دیگر در بدن است که به ریه منتقل می شود
4. Methods Sixteen cases of malignant veinous embolus were treated with urokinase and low dose of heparin, and the hematorrhea, recurrence and allergy were observed strictly.
[ترجمه ترگمان]روش های شانزده مورد of بدخیم با urokinase و دوز پایین of تیمار شدند و the، عود و آلرژی به شدت مشاهده شدند
[ترجمه گوگل]روشها شانزده مورد از آمبولی قلبی بدخیم تحت درمان با یورکیناز و دوز کم هپارین قرار گرفت و هماتراته، عود و آلرژی به شدت مشاهده شد
5. Retrograde injection with the homologous embolus through the external carotid artery initiated the vascular dementia rats.
[ترجمه ترگمان]تزریق Retrograde با the homologous از طریق سرخرگ carotid خارجی، موش های مبتلا به جنون عروقی را آغاز کرد
[ترجمه گوگل]تزریق رتروگراد با آمبولی همولوگ با استفاده از شریان کاروتید خارجی، موش های دمانس عروقی را آغاز کرد
6. Such an embolus will kill your patient.
[ترجمه ترگمان] این embolus بیمار تو رو می کشه
[ترجمه گوگل]چنین آمبولی بیمار شما را می کشد
7. Such a saddle embolus is a cause for sudden death.
[ترجمه ترگمان]این زین اسب موجب مرگ ناگهانی است
[ترجمه گوگل]این آمبولی زانو باعث مرگ ناگهانی می شود
8. The final recanalization rate, with embolus removal followed by intra - arterial thrombolysis, was 6 3 %.
[ترجمه ترگمان]نرخ ن هایی recanalization با حذف embolus همراه با thrombolysis intra، ۶ % بود
[ترجمه گوگل]نرخ بازآرایی نهایی، با حذف آمبولی و سپس ترومبولیزاسیون داخل شکمی، 6/3٪ بود
9. Obstruction or occlusion of a blood vessel an embolus.
[ترجمه ترگمان]جلوگیری از جریان خون و انسداد عروق خونی یه embolus
[ترجمه گوگل]انسداد یا انسداد یک رگ خونی آمبولی
10. Here is a cerebral infarct from an arterial embolus, which often leads to a hemorrhagic appearance.
[ترجمه ترگمان]در اینجا a مغزی ناشی از شریانی شریانی وجود دارد که اغلب منجر به ظهور خون آور می شود
[ترجمه گوگل]در اینجا یک انفارکتوس مغزی از آمبول های شریانی وجود دارد که اغلب منجر به ظهور خونریزی می شود
11. She recovered completely, but we would like to know what causes a pulmonary embolus and how it can be prevented.
[ترجمه ترگمان]او به طور کامل بهبود یافت، اما ما می خواهیم بدانیم چه چیزی باعث embolus ریه می شود و چگونه می توان از آن جلوگیری کرد
[ترجمه گوگل]او به طور کامل بهبودی پیدا کرد، اما ما می خواهیم بدانیم که آمبول ریوی چیست و چگونه می توان از آن جلوگیری کرد
12. Conclution: Helical CT portography(CTP) can provide the comprehensive information about the portal vein cancer embolus.
[ترجمه ترگمان]Conclution: Helical CT portography (CTP)می تواند اطلاعات جامعی در مورد سلول های سرطانی vein portal فراهم آورد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: پورتوگرافی سی تی اسکن (CTP) می تواند اطلاعات جامع در مورد آمبولانس سرطانی ورید را فراهم کند
13. Amniotic fluid embolization can have the same outcome as a large saddle pulmonary embolus.
[ترجمه ترگمان]embolization سیال amniotic می توانند نتیجه مشابهی به عنوان یک embolus ریوی بزرگ داشته باشند
[ترجمه گوگل]آمبولی آمنیوتیک می تواند نتایج مشابهی با آمبول های ریه بزرگی داشته باشد
14. It proved that there were10cases of superior mesenteric artery embolus, 5cases of superior mesenteric arterial thrombosis and2cases of superior mesenteric vein thrombosis.
[ترجمه ترگمان]ثابت کرد که در شریان اصلی روده، سرطان روده، ۵ تا لخته خون شریان اصلی روده، تشکیل لخته خون thrombosis (تشکیل لخته خون)است (تشکیل لخته خون در شریان اصلی روده)(تشکیل لخته خون در شریان اصلی روده)(تشکیل لخته خون در شریان اصلی روده)(تشکیل لخته خون در شریان اصلی روده)(تشکیل لخته خون در عروق)(تشکیل لخته خون در
[ترجمه گوگل]ثابت شده است که 10 مورد از آمبولی قلبی مزانتریک، 5 مورد ترومبوز وریدی مزانتریک و 2 مورد ترومبوز وریدی مزانتریک وجود دارد