1. Six people were drowned; five died from electrocution.
[ترجمه ترگمان]شش نفر غرق شدن، پنج نفر از برق گرفتگی کشته شدن
[ترجمه گوگل]شش نفر غرق شدند؛ پنج نفر از مرگ برق گرفتند
2. He was sentenced to death by electrocution.
[ترجمه ترگمان]او در اثر برق گرفتگی به مرگ محکوم شد
[ترجمه گوگل]او به اتهام برق به اعدام محکوم شد
3. The court sentenced him to death by electrocution.
[ترجمه ترگمان]دادگاه او را با برق گرفتگی به مرگ محکوم کرد
[ترجمه گوگل]دادگاه او را به اتهام برق به اعدام محکوم کرد
4. Then Harvey spoke about the danger of electrocution.
[ترجمه ترگمان]بعد هاروی در مورد خطر برق گرفتگی صحبت کرد
[ترجمه گوگل]هاروی در مورد خطر برق برق صحبت کرد
5. They have spread a massively extreme metal electrocution that is impossible to label simply as dark.
[ترجمه ترگمان]آن ها a فلزی بسیار افراطی منتشر کرده اند که نمی توان به سادگی برچسب را تاریک کرد
[ترجمه گوگل]آنها برق سریع فلزات را منتشر کرده اند که نام آن به سادگی تیره نیست
6. These devices can save people from electrocution.
[ترجمه ترگمان]این وسایل می توانند افراد را از برق گرفتگی نجات دهند
[ترجمه گوگل]این دستگاه ها می توانند مردم را از آسیب الکترونی نجات دهند
7. And yet we experience it in that electrocution of time we call predestination.
[ترجمه ترگمان]با این همه ما آن را در اثر electrocution زمان که تقدیر ازلی می نامیم تجربه می کنیم
[ترجمه گوگل]و در عین حال ما آن را در آن زمان برق از زمان معین می نامیم
8. Using electrocution in cross - examination room, he faces an unknown punishment.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از شوک الکتریکی در اتاق بازجویی با یک تنبیه ناشناخته روبرو می شود
[ترجمه گوگل]با استفاده از موشک برق در اتاق معاینه، او با مجازات ناشناخته مواجه است
9. Nebraska was the only state still using electrocution as its sole means of execution.
[ترجمه ترگمان]نبراسکا تنها ایالتی بود که براثر برق گرفتگی به عنوان تنها وسیله اعدام استفاده می کرد
[ترجمه گوگل]ایالت نبراسکا تنها کشوری بود که هنوز به عنوان وسیله ای برای اعدام از موشک برق استفاده می کرد
10. SCULLY : Needle punctures, maybe. An animal bite. Electrocution of some kind.
[ترجمه ترگمان]سوراخ سوراخ، شاید سوراخ سوزن یه گاز حیوانات یه جورایی
[ترجمه گوگل]SCULLY: ممکن است سوراخ سوزن باشد نیش حیوانات نوعی آسیب الکترواستاتیکی است
11. He was remembering the verses Karen had written him after Wally Talbot's electrocution.
[ترجمه ترگمان]او شعری را که کارن بعد از electrocution \"والی تالبوت\" نوشته بود به یاد آورد
[ترجمه گوگل]او آیه ها را به یاد آورده بود، کارن او را پس از مرگ برق Wally Talbot نوشته بود
12. I already knew I wasn't going to be comfortable with this method - electrocution was faster and simpler.
[ترجمه ترگمان]من قبلا می دانستم که من با این روش که الکتریکی سریع تر و ساده تر بود قرار نخواهم گرفت
[ترجمه گوگل]من قبلا می دانستم که این روش را راحت نمی کنم - برق شلیک سریع تر و ساده تر بود
13. Severe injuries such as deep thermal burn, cardiopulmonary arrest or immediate death associated with high voltage or lightning electrocution are well reported in the literatures.
[ترجمه ترگمان]صدمات شدید مانند سوزش عمیق حرارتی، دستگیری cardiopulmonary یا مرگ فوری مرتبط با برق گرفتگی یا برق گرفتگی در ادبیات گزارش شده اند
[ترجمه گوگل]صدمات جدی مانند سوختگی عمیق حرارتی، دستکاری قلب و عروق و یا مرگ فوری در ارتباط با ولتاژ بالا یا برق صاعقه برق رعد و برق در ادبیات به خوبی گزارش شده است
14. Ananalysis in 2005 of post-mortem remains from 43 prisoners sentenced todeath by electrocution found the most common visible injuries to behead and leg burns where the electrodes were attached.
[ترجمه ترگمان]Ananalysis در سال ۲۰۰۵ باقی مانده از ۴۳ زندانی که todeath اثر برق گرفتگی مردند، شایع ترین جراحات را در سر بریدن و سوختگی های پا که الکترودها به آن متصل بودند پیدا کردند
[ترجمه گوگل]آنالیز در سال 2005 پس از مرگ، از 43 زندانی محکوم به مرگ توسط برق باقی مانده است، شایع ترین آسیب دیدگان به سر و صورت و سوختگی ساق پا که در آن الکترودهای متصل شده است