کلمه جو
صفحه اصلی

fiasco


معنی : شکست مفتضحانه، ناکامی، بطری شراب
معانی دیگر : شکست افتضاح آمیز، افتضاح، مایه ی آبرو ریزی، کالیدگی، هزیمت، (بطری گردن دراز و دارای شکم کروی که بخش پایین آن از حصیر پوشیده است) غرابه، کراوه، تنگ شراب

انگلیسی به فارسی

شکست مفتضحانه، ناکامی، بطری شراب


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: fiascoes, fiascos
• : تعریف: an utter and shameful failure.
مشابه: bust, disaster, miss

- Because everyone went home angry, the party was a fiasco.
[ترجمه ترگمان] چون همه عصبانی به خونه رفتن مهمونی شکست خورد
[ترجمه گوگل] از آنجا که هرکس عصبانی شد، حزب فساد بود

• total failure, disaster (italian); round bottomed wine bottle in a basketlike straw covering
when something fails completely, you can describe it as a fiasco, especially if it seems ridiculous or disorganized.

مترادف و متضاد

شکست مفتضحانه (اسم)
fiasco

ناکامی (اسم)
fiasco

بطری شراب (اسم)
fiasco

catastrophe


Synonyms: abortion, blunder, botched situation, breakdown, debacle, disaster, dumb thing to do, dumb trick, embarrassment, error, failure, farce, flap, flop, mess, miscarriage, route, ruin, screwup, stunt, washout


Antonyms: advantage, benefit, blessing, boon, miracle, success, wonder


جملات نمونه

1. the negotiations ended in a fiasco
مذاکرات با ناکامی افتضاح آمیز مواجه شد.

2. The blame for the Charleston fiasco did not lie with him.
[ترجمه Ali] گناه فضاحت "چارلستون" مربوط به او نبود.
[ترجمه ترگمان]گناه شکست چارلزتون هم به او دروغ نگفته بود
[ترجمه گوگل]سرزنش فساد چارلستون با او دروغ نگفت

3. The conference degenerated into a complete fiasco.
[ترجمه ترگمان]این کنفرانس به یک شکست کامل تبدیل شد
[ترجمه گوگل]این کنفرانس به یک فساد کامل تبدیل شد

4. The mass rally was a total fiasco.
[ترجمه ترگمان]تظاهرات دسته جمعی یک افتضاح کلی بود
[ترجمه گوگل]مأموریت جمعی یک فساد بود

5. Who do we have to thank for this fiasco?
[ترجمه ترگمان]ما باید برای این شکست از کی تشکر کنیم؟
[ترجمه گوگل]ما باید از این شکست نجات دهیم؟

6. The enemy's plot ended in a fiasco.
[ترجمه ترگمان]نقشه دشمن در شکست ختم شد
[ترجمه گوگل]طرح دشمن در یک شکست ناپدید شد

7. We don't want a rerun of Monday's fiasco.
[ترجمه ترگمان]ما از شکست دوشنبه آینده خبری نداریم
[ترجمه گوگل]ما نمی خواهیم یک تکرار ناامید کننده در روز دوشنبه انجام دهیم

8. The party was a total fiasco because the wrong date was given on the invitations.
[ترجمه ترگمان]حزب یک افتضاح کلی بود، زیرا تاریخ غلط برای دعوت نامه نوشته شده بود
[ترجمه گوگل]حزب فساد کامل بود زیرا تاریخ اشتباه در دعوتنامه ها داده شد

9. Full responsibility for the fiasco lies with the PR department.
[ترجمه ترگمان]مسئولیت کامل شکست مفتضحانه در بخش PR قرار دارد
[ترجمه گوگل]مسئولیت کامل این فساد نهفته در بخش PR است

10. It was a bit of a fiasco.
[ترجمه ترگمان] یه ناکامی بود
[ترجمه گوگل]این کمی از فساد بود

11. Their attempts to make public disorder ended in fiasco.
[ترجمه ترگمان]تلاش آن ها برای ایجاد بی نظمی عمومی با شکست مواجه شد
[ترجمه گوگل]تلاش آنها برای ایجاد اختلال عمومی به شکست منجر شد

12. The party was a complete fiasco.
[ترجمه ترگمان] مهمونی شکست کامل بود
[ترجمه گوگل]حزب فساد کامل بود

13. The meeting was a fiasco from start to finish.
[ترجمه ترگمان]جلسه با شکست مواجه شد
[ترجمه گوگل]این جلسه از ابتدا تا انتها ناپدید شد

14. The new play was a fiasco.
[ترجمه ترگمان]بازی تازه، ناکامی بود
[ترجمه گوگل]بازی جدید فساد بود

15. The biggest fiasco was the most ambitious scheme of all, the Masai Development Plan of the 1950s.
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین شکست، طرح بلندپروازانه ترین برنامه برای همه بود، طرح توسعه Masai دهه ۱۹۵۰
[ترجمه گوگل]بزرگترین فساد برنامه جاه طلبانه ترین برنامه های توسعه ی ماسایی در دهه ی 1950 بود

The negotiations ended in a fiasco.

مذاکرات با ناکامی افتضاح‌آمیز مواجه شد.


پیشنهاد کاربران

شکست مفتضحانه
a complete failure, especially in a ludicrous or humiliating way
A situation that has gone so horribly awry that it is almost laughable

In fact that was pretty much a fiasco

شکست خوردن


کلمات دیگر: