کلمه جو
صفحه اصلی

gasser


معنی : خوشی، خود ستا، گاز دار
معانی دیگر : (خودمانی - شخص یا چیز) مضحک، خنده آور، جالب، چاه گاز، چاه نفت (که از آن گاز استخراج می شود)، (خودمانی) آدم پرحرف، وراج، پرچانه، پرسردو صدا، مضحک

انگلیسی به فارسی

گاز دار، پرسردو صدا، مضحک


گازدار، خوشی، خود ستا، گاز دار


انگلیسی به انگلیسی

• well that yields natural gas; (slang) something very amusing or outstanding (particularly a joke); (slang) arrogant person, person or something that gasses; (sports) drag car racer that uses gasoline to run

مترادف و متضاد

خوشی (اسم)
fun, rejoicing, gaiety, glee, exhilaration, mirth, merriment, spree, solace, pleasure, delight, joy, enjoyment, gust, ball, frolic, festivity, gasser, jollification, consolation, joyfulness, gladness, jollity, merrymaking, lark, hilarity, jamboree, jocundity, pleasance, joyance, laverock

خودستا (اسم)
bighead, hector, boaster, gabber, bouncer, braggart, bragger, blowhard, blow, tinhorn, gasser, blusterer, blower, brag, bucko, braggadocio, whiffler, gascon, hot-shot, tiger, skite, swashbuckler

گاز دار (صفت)
gasser, effervescent, gassy, gaseous

جملات نمونه

1. his joke was a gasser
جوک او خیلی خنده دار بود.

2. his new book is a gasser
کتاب جدید او بسیار جالب است.

3. England's taboo and custom Three taboos Cannot the gasser English have the custom which lines up.
[ترجمه ترگمان]تابو و عادت انگلستان سه تابوهای است که نمی توان آن را به انگلیسی آموخت
[ترجمه گوگل]تابو انگلستان و سفارشی سه تابو آیا می توانید انگلیسی gasser سفارشی که خطوط را تشکیل می دهند

4. Charles is such a gasser when he gets going about himself.
[ترجمه ترگمان]چارلز وقتی به خودش می ره گوزو مثل گوزو حرف میزنه
[ترجمه گوگل]چارلز چنین استدلالی را در مورد خودش دارد

5. The gasser is one kind the behavior which makes one despise.
[ترجمه ترگمان]گوزو یکی از behavior که آدم را تحقیر می کنه
[ترجمه گوگل]گسست نوعی رفتار است که موجب نومیدی می شود

6. Gasser was the master of Rome.
[ترجمه ترگمان] گوزو استاد روم بود
[ترجمه گوگل]گاسر استاد رم بود

7. 'We have to reinvest to remain competitive, and that requires a lot of focus and resources on our part, ' ITG's Mr. Gasser said.
[ترجمه ترگمان]آقای gasser گفت: ما باید دوباره سرمایه گذاری کنیم تا رقابتی باقی بمانیم و این نیاز به تمرکز و منابع زیادی در بخش ما دارد
[ترجمه گوگل]آقای گاسر، ITG، گفت: 'ما باید سرمایه گذاری کنیم تا رقابتی باقی بماند، و این به ما کمک زیادی می کند '

8. Computers do not solve problems, they execute solutions"- Laurent Gasser".
[ترجمه ترگمان]کامپیوترها مشکلات را حل نمی کنند، راه حل ها را اجرا می کنند \"- لورانت gasser\"
[ترجمه گوگل]کامپیوترها مشکلات را حل نمی کنند، راه حل ها را به اجرا در می آورند - لورن گاسر '

9. The problems and the solution of blast furnace tuyere in the casting are introduced. Measurements on lowering gasser and needle hole is analysed.
[ترجمه ترگمان]مشکلات و راه حل کوره انفجار کوره در ریخته گری معرفی می شوند اندازه گیری ها بر روی کاهش gasser و سوراخ سوزن بررسی می شوند
[ترجمه گوگل]مشکلات و راه حل کوره های انفجار در ریخته گری معرفی شده است اندازه گیری ها در کاهش گسیل و سوراخ سوزن تجزیه و تحلیل می شود

His Joke was a gasser.

جوک او خیلی خنده‌دار بود.


His new book is a gasser.

کتاب جدید او بسیار جالب است.



کلمات دیگر: