کلمه جو
صفحه اصلی

gamekeeper


معنی : شکاربان، قرقچی، متصدی جانوران شکاری
معانی دیگر : نگهبان و پرورش دهنده حیوانات شکاری (در شکارگاه ها)، شکاربان، شکارپا، قرق چی

انگلیسی به فارسی

متصدی جانوران شکاری، قرقچی، شکاربان


خرگوش، شکاربان، قرقچی، متصدی جانوران شکاری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: gamekeeping (n.)
• : تعریف: a person employed to breed and protect game birds and other wildlife on private grounds or on a game preserve.

• one who protects and guards the animals on an estate or game preserve
a gamekeeper is a person employed to look after game animals and birds on someone's land.

مترادف و متضاد

شکاربان (اسم)
gamekeeper

قرقچی (اسم)
gamekeeper

متصدی جانوران شکاری (اسم)
gamekeeper

جملات نمونه

1. A gamekeeper tranquillized the rhinoceros with a drugged dart.
[ترجمه ترگمان]یک شکاربان، rhinoceros با یک دارت بی هوش، rhinoceros را ترمیم کرد
[ترجمه گوگل]خرگوش، با یک دارت دارویی، رادیکال را ترمیم کرد

2. Between Rudolfo and the gamekeeper there's just enough of the land being cultivated for it not to be confiscated.
[ترجمه ترگمان]بین Rudolfo و شکاربان به اندازه کافی زمین کشت می شود که قابل مصادره نباشد
[ترجمه گوگل]بین رودولفو و پرورش دهنده آن فقط کافی است از زمین که برای مصارف آن کشت می شود وجود ندارد

3. The gamekeeper was sued for trespass.
[ترجمه ترگمان]The به خاطر ورود غیر قانونی ازش شکایت شده بود
[ترجمه گوگل]قصاب برای تجاوز شکایت شد

4. The gamekeeper, it would seem, had turned poacher, leaving much of society undefended.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که شکاربان The از جامعه دفاع کرده و بسیاری از اجتماع را بی دفاع رها کرده بود
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که پرچمدار، شکارچی بوده است، و بسیاری از جامعه را نابود کرده است

5. The gamekeeper who found her body.
[ترجمه ترگمان] اون شکاربان که جسدش رو پیدا کرد
[ترجمه گوگل]خرگوش که بدن او را یافت

6. Now that the gamekeeper has turned poacher, it is not clear whether Fabius will fight as hard as his predecessor for money.
[ترجمه ترگمان]اکنون که شکاربان از شکار دور شده، معلوم نیست که آیا فابیوس هم به اندازه سلف خود برای پول مبارزه می کند یا نه
[ترجمه گوگل]حالا که پرورشدهنده شیطان است، معلوم نیست که آیا فابیوس به اندازه سابقش برای پول مبارزه خواهد کرد

7. During my time as a gamekeeper it was essential that I knew the precise location of all these extended burrows.
[ترجمه ترگمان]در طول زمان من به عنوان شکاربان it بود که مکان دقیق همه این پناه گاه را می دانم
[ترجمه گوگل]در طول زمان من به عنوان قیمهدار ضروری بود که من می دانستم که محل دقیق این تمام طول burrows

8. What about the gamekeeper, Busby?
[ترجمه ترگمان]شکاربان، Busby چی؟
[ترجمه گوگل]چه اتفاقی می افتد؟

9. I'm the only gamekeeper in the team, so I have to attend the competion.
[ترجمه ترگمان]من تنها شکاربان در تیم هستم برای همین باید در مسابقه شرکت کنم
[ترجمه گوگل]من تنها پرورش دهنده ی تیم هستم، بنابراین باید در این رقابت شرکت کنم

10. The lodge was often the cottage of the gamekeeper, caretaker, gatekeeper, or gardener, or it could be a larger building for occupation by a higher-ranking person.
[ترجمه ترگمان]پناه گاه غالبا کلبه شکاربان، سرایدار، دروازه بان یا باغبان بود و یا ساختمان بزرگ تر برای اشغال توسط یک فرد عالی رتبه بود
[ترجمه گوگل]غرفه اغلب کلبه پرستار، سرپرست، دروازه بان یا باغبان بود، یا می توانست یک ساختمان بزرگتر برای اشغال یک شخص بالاتر باشد

11. I believe you've already met my gamekeeper, Stephan.
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم قبلا شکاربان - م رو دیدی، استفان
[ترجمه گوگل]من اعتقاد دارم که شما قبلا صاحب کار خود را Stephan دیدید

12. A police officer who takes to crime is likely to be more successful at it than most. The gamekeeper turned poacher has everything going for him.
[ترجمه ترگمان]یک افسر پلیس که به جرم نیاز دارد بیشتر از بقیه موفق تر است شکاربان از شکار دور شد و همه چیز برایش پیش رفت
[ترجمه گوگل]یک افسر پلیس که به جرم می رسد، احتمالا بیشتر از آن بیشتر موفق خواهد بود پرورش دهنده ای که شکارچی شده است همه چیز را برای او دارد

13. Since his days as a militant student, he has cut his hair, put on a suit and is now the classic example of the poacher turned gamekeeper.
[ترجمه ترگمان]از زمان او به عنوان یک دانش آموز ستیزه جو، او موهایش را کوتاه کرده است، لباس پوشیده است و اکنون نمونه کلاسیک شکار شکارچی است
[ترجمه گوگل]از روزهای او به عنوان یک دانشجوی مبارز، او موهای خود را برش داده است، یک کت و شلوار بریزد و در حال حاضر نمونه کلاسیک شکارچی است

14. It was on the principle of turning the poacher into the gamekeeper.
[ترجمه ترگمان]به همین جهت بود که شکارچی دزدکی به شکاربان رفت و آمد می کرد
[ترجمه گوگل]این در اصل تبدیل شدن شکارچی به پرورش دهنده بود


کلمات دیگر: